مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۰ - مهمان آمدن در آن مسجد
تا نیفتد بانگ نفخش این طرف
تا رهد آن گوهر از تنگین صدف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۴ - منجذب شدن جان نیز به عالم ارواح و تقاضای او و میل او به مقر خود و منقطع شدن از اجزای اجسام کی هم کندهٔ پای باز روحاند
میل جان اندر ترقی و شرف
میل تن در کسب و اسباب علف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۹ - تفسیر این خبر کی مصطفی علیه السلام فرمود لا تفضلونی علی یونس بن متی
آنچنان شادند در ذل و تلف
همچو ما در وقت اقبال و شرف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۷ - حکایت عاشقی دراز هجرانی بسیار امتحانی
نقش ما یکسان بضدها متصف
خاک هم یکسان روانشان مختلف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۶ - در تفسیر این حدیث مصطفی علیهالسلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافلست و از شرف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۳ - تفسیر اوجس فی نفسه خیفة موسی قلنا لا تخف انک انت الاعلی
گرچه چون دریا برآوردند کف
موسیا تو غالب آیی لا تخف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۴ - زجر مدعی از دعوی و امر کردن او را به متابعت
چون دو چشم گاو در جرم تلف
همچو یک چشمست کش نبود شرف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۶ - حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح میکرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او مینمود کی آن شکرها لافست و دروغ
اطلس تقوی و نور مؤتلف
آیت حمدست او را بر کتف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۶ - حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح میکرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او مینمود کی آن شکرها لافست و دروغ
شاهد شاهد هزاران هر طرف
در گواهی همچو گوهر بر صدف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۲ - مشورت کردن فرعون با ایسیه در ایمان آوردن به موسی علیهالسلام
هین بده ای قطره خود را این شرف
در کف دریا شو آمن از تلف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۹ - عروس آوردن پادشاه فرزند خود را از خوف انقطاع نسل
بهر این معنی همه خلق از شغف
میبیاموزند طفلان را حرف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۱ - مستجاب شدن دعای پادشاه در خلاص پسرش از جادوی کابلی
که مرا این علم آمد زان طرف
نه ز شاگردی سحر مستخف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۷ - در تفسیر قول مصطفی علیهالسلام لا بد من قرین یدفن معک و هو حی و تدفن معه و انت میت ان کان کریما اکرمک و ان کان لیما اسلمک و ذلک القرین عملک فاصلحه ما استطعت صدق رسولالله
اطلب الدر اخی وسط الصدف
واطلب الفن من ارباب الحرف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۷ - در بیان کسی کی سخنی گوید کی حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ لَیَقولُنَّ اللهُ خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی کی داند کی خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
گرچه زاهد را بود روزی شگرف
کی بود یک روز او خمسین الف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد
در شکاف تحت و فوق و هر طرف
جست و جو کردند دری خوش صدف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۵ - ایثار کردن صاحب موصل آن کنیزک را بدین خلیفه تا خونریز مسلمانان بیشتر نشود
برجهید و کونبرهنه سوی صف
ذوالفقاری همچو آتش او به کف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم
شش جهت را نور ده زین شش صحف
کی یطوف حوله من لم یطف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶ - صبر فرمودن خواجه مادر دختر را کی غلام را زجر مکن من او را بیزجر ازین طمع باز آرم کی نه سیخ سوزد نه کباب خام ماند
جانور فربه شود لیک از علف
آدمی فربه ز عز است و شرف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را
گر ز بیسویت ندادست او علف
چشم جانت چون بماندست آن طرف