گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت زاهدی خودپسند که از مرده‌ای احتراز جست

 

حکمت او در شبی چون پر زاغ

کودکی را می‌فرستد با چراغ

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار عاشقی که از بیم قیامت می‌گریست

 

غم مخور کاتش ز روغن در چراغ

دوده‌ای پیداکند چون پر زاغ

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

آن وزیر آمد دلی پر درد و داغ

هر یکی را داد دری شب چراغ

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

همچو مشکاتی شد از دودم دماغ

شمع خلدی تا که از دود چراغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۵ - فی فضیلة حسن رضی اللّه عنه

 

روی او در گیسوی چون پر زاغ

همچو خورشیدی همه چشم و چراغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

ره بسر بر پیش ازان ای بی دماغ

کز چنان بادت فرو میرد چراغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

نرگس تر طشت زرین بر دماغ

چشم بگشاده خوشی بر روی باغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و العشرون

 

چون شنیدند این سخن مرغان باغ

شد جهان بر چشمشان چون پر زاغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

قوس او با زاغ همچون پر زاغ

هر نفس صد باز صید او براغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

گر چو ثوری بایدت در دل چراغ

طالع ثوری برون کن از دماغ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

تا که آن دختر برون آمد به باغ

همچنان کآید به شب چارم چراغ

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۸ - نومیدی بلبل از گل و رفتن او از باغ به بیوفائی گل

 

گفت بلبل من دگر نایم بباغ

زانکه دارم دل ز جور او بداغ

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۳ - آوردن باد صبا مژدۀ بلبل از گل و بر سر پیمان آمدن او

 

ناله از طنازی او دل بداغ

ارغوان خون در جگر در صحن باغ

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۶ - آوردن باد صبا بلبل را به نزد گل و وصال ایشان با هم

 

صبحگاهی بد که آمد سوی باغ

دل ز دست بلبل مسکین بداغ

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲۰ - نالیدن بلبل در فراق گل

 

آمدند آنجا همه مرغان باغ

با دل پر درد و با جان بداغ

عطار
 

عطار » پندنامه » بخش ۶۹ - در نصایح

 

نیک نبود گر کشی از دم چراغ

ره مده دود چراغ اندر دماغ

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۶ - در علو مرتبه انسان

 

هفت اختر را برون کن ازدماغ

از دوعالم کن تو جان و دل فراغ

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام

 

عطسهء‌‌ آمد ورا، سوی دماغ

گفت او الحمدللّه از فراغ

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام

 

هست دنیا جای مرگ و دردو داغ

گر تو مردی زود گیری زو فراغ

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۸ - جدا شدن آدم و حوا از یكدیگر

 

یک شبی تاریک همچو پر زاغ

دید عالم را پر از نور چراغ

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode