گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح الغ ترکان

 

زین عمارت ملک هم در رفعت و هم در صفا

گر تفاخر می کند وقت است بر اوج سماء

مصر جامع گشت ازین جامع سواد برد سیر

مکه کوتا کعبه ی دیگر ببیند در صفا

می کند هر دم بخاک خطه ی کرمان سپهر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح ضیاءالدین علی

 

ای شکوه نیم ترکت را زفعت بی ریا

تارک نه ترک زنگاری گردون زیر پا

خاک درگاهت که گوئی رفعتست اندر سپهر

صحن دلخواهت که گوئی دانش است اندر صفا

مرتبت را آسمانی قادر است اندر زمین

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح فخر الملک

 

ترک من پوشد ز آتش پرنیان بر روی آب

ماه من بندد ز سنبل سایبان بر آفتاب

سنبل او مهر پرور، مهر او سنبل پناه

آب او در عین آتش، آتش او عین آب

در دل و چشمم ز عکس آب آتش موج او

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح نظام الدین

 

چیست آن دریا که مشک و گوهرش رنگست و آب

مشک اندر سیم خامست و زر اندر مشکناب

هر زمان ابری برآید زو، بر سیمین زمین

انجم مشکین نقاب افشاند از زرین شهاب

گردد اندر چین چو رخ ننماید از مشکین گوهر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح فخر الملک

 

ترک من چون طره عنبر شکن پرچین کند

عرصه چین را ز چین طره مشگ آگین کند

مهر ما رافسای را بر نارون جولان دهد

مار مهرانگیز را بر نسترن پرچین کند

نرگس سیرابش اندر باغ حسن از میل کفر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح فخرالملک

 

شاه انجم چون ز برج جدی سر برمی‌زند

شدت سرما دم از تأثیر اختر می‌زند

در سر گیتی سحاب از برف چادر می‌کشد

در رخ گردون غمام از برق خنجر می‌زند

فرش گیتی را بخار از یشم تزئین می‌دهد

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در مدح فخرالملک

 

دوش چون برزد سر از جیب افق بدر منیر

زورق زرین شتابان گشت در دریای قیر

زورقی از نور و دریائی ز ظلمت، همچنانک

رای دستور آورد بدخواه جاهش در ضمیر

دامن دریا، از آن دریا، چو دریا، پرگهر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح شمس الملک

 

وه که پیدا می کند هر دم ز روی روشنش

فتنه ای در زلف شهر آشوب و چشم پر فنش

چشم او هر ساعت آبستن به روزی روشنست

خط دستورست پنداری شب آبستنش

هر سحر پیراهنی در بر قبا کرد آسمان

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح الغ ترکان خاتون

 

ماه من تا جان و گوهر در شکر دارد نهان

ترک من تا ز آب و آتش بر قمر دارد نشان

آب و آتش دارم از یاد رخ او در ضمیر

جان و گوهر دارم از وصف لب او بر زبان

تا خط زنگار فام و نقطه شنگرف گون

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح خواجه شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان

 

از صفای صفه ات، ترکیب عالم را روان

صحت عقل و بقای روحی و جان جهان

شوکت گردون شکوه تست رفعت را پناه

ساحت دولت پناه تست صحت را مکان

صحت و دولت ملازم گشته اندت لاجرم

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح فخرالملک

 

ای ز ایوان رفیعت آسمان گشته زمین

ملک و دین را حلقهٔ درگاه تو حبل المتین

حشمت گیتی پناه تست دولت را مکان

بارگاه آسمان سقف تو رفعت را مکین

خاتم ملک جهان را باشد از بهر شرف

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - مژده دولت را که باز آمد سوی اقلیم جاه

 

مژده دولت را که باز آمد سوی اقلیم جاه

صاحب صاحبقران، در سایه ظل اله

بر سپهر افکنده سایه، در جهان گسترده عدل

هم جهانش زیر دست و هم سپهرش زیر گاه

آصف جمشید دین، جمشید شادروان فضل

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست

 

ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست

هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست

فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر

یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست

بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » در مدح امام علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

ای سپهر رفعت قدر تو در وصف النعال

کعبه ی دنیا و دینی قبله ی جاه و جلال

طور موسای دمی معراج عیسای روان

روضه رضوان عقلی نقطه خط کمال

گرنه روحی پس چرا هرگز نیندیشی ز مرگ

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱

 

آسمان داد فخرالملک خورشید زمین

ای جهان را عهد انصاف تو ایام شباب

ای خداوندی که نوک کلک ملک آرای تو

هادی تیغ ممالک پرور مالک رقاب

قهر و لفظش دستگیر آتش و آبند از آن

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

تاج دین و دولت ای صدری که گرد موکبت

دیده افلاک و انجم را مکحل می‌کند

کلک دولت‌پرورت روح‌الامینی دیگر است

لاجرم هردم هزاران وحی منزل می‌کند

لفظ معنی پرورت گر آسمان داد نیست

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۳

 

دوش خوابی دیده ام پیرایه تعبیر آن

صحنه ذات سپهر دولت و خورشید دین

بر زمینی دیدمی خود را ز رفعت چون سپهر

با جوانی از مشاهیر افاضل همنشین

در زمان پیدا شدی پیری که بر من تافتی

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۸

 

خمس و ثلث زوج و فردی را که ثلث خمس او

بی شک از حد عدد بیرون شود تنصیف کن

برقرار خویش بار دیگرش در ثلث مال

ضرب کن چون ضرب کردی آنگهی تضعیف کن

سدس و عشر و ثلث او را باز با این هر دو قسم

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح ظهیرالدین نصیر الملک صاحب دیوان

 

ای به صنعت شام را بر صبح پرچین ساخته

صبح را میخانه کرده، شام را چین ساخته

صحبت از برگ سمن بر گل فروغ انداخته

شامت از مشک ختن بر ماه پرچین ساخته

زلف مشکین گرد ماهت گرد عنبر بیخته

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح علاء الدوله رکن الدین ابوالفتح قتلغ شاه

 

منت ایزد را که بعد از طول و عرض و سال و ماه

اختر داد استقامت یافت بر گردون و جاه

آفتاب نصرت از چرخ ظفر بنمود روی

در پناه سایه ی پشت هدی ظل اله

آفتابی کافتاب افتاد در پایش ز چرخ

[...]

امامی هروی
 
 
sunny dark_mode