اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۹ - صفت جزیره دیگر
نه کس دید کان آب را ره کجاست
نه سیر آمد از خوردنش هر که خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند
چنین گفت کآن جای سیمرغ راست
که بر خیل مرغان همه پادشاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۲ - شگفتی جزیره هر دو زور و خوشی هوا و زمین
خدنگ از کمان پهلوان کرد راست
از آن مرغ چندی بیفکند خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۷ - شگفتی دیگر جزیره که کرگدن داشت
از آن کوه ملاح بگذشت خواست
سپهدار گفت این شتابت چراست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۳ - شگفتی جزیره درخت واق واق
گر آرید پیشم یکی را رواست
که تاوی خورد زین کجا خورد ماست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۳ - صفت حلالزاده و حرامزاده و دیگر شگفتی ها
جهان پهلوان را ز هر سو که خواست
همی گشت زینگونه سه سال راست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
به گنج نیاکان نهاد آنچه خواست
از آن پس برآسود یک ماه راست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش
جهان گر کنی زیر و بر چپ و راست
ز بخشش فزونی ندانی به کاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن
که گنج و سلیح و سپاهت کجاست
اگر دختر شهریارت هواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن
زمان گفت ندهم که او مرمراست
اگر وی زمان خواهد از من رواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن
بهین جای هر جا که باشم مراست
کجا گور و دشتست و آب و گیاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
همان بود کاختر شمر گفت راست
ز بهرش سبک خلعت و یاره خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
بپرسید گرشاسب از راه راست
چه دانستی این وآگهیت از کجاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل
بگفت این و خفتان و مغفر بخواست
بزد کوس و صف سپه کرد راست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او
ز گرشاسب پرسید گفتا کجاست
دهیدم ازو مژده گر با شماست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
خدای جهان گفت آن را سزاست
که دانا و بر نیک و بد پادشاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
بدان کشتگان مویه بد چپ و راست
چو دیدند لشکر دگر مویه خاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۹ - نشستن گرشاسب بر تخت کابل
به مهرش دل پهلوان گشت راست
ز مادرش در حال وی را بخواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
چنین گفت کاین کردی از راه راست
که از کاردانان و شاهان سزاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس
سپهبد مرورا به کشتی نشاست
به کین جستن دیو خفتان بخواست