فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲
پر از در خوشاب بالین او
عقیق و زبرجد به پایین او
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹
یکی دخمه کردش بر آیین او
بدان سان که بد فره و دین او
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد
به گرد جهان تازه شد دین او
نیارست جستن کسی کین او
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰ - جنگ کردن رستم با فرامرز و بانو گشسب (و) آزمودن رستم، ایشان را پنهان داشتن خود را در جنگ
پشیمان شده رستم از کین او
نم آورد چشم جهان بین او
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
درخت صلیبی و آیین او
زبهمن پدید آمد وکین او
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام
شرف شرع و قاضی دین او
صدف دُرِّ آلِ یاسین او
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۹ - خواستاری اسکندر روشنک را
در آن بیعت از بهر تمکین او
به ملک عجم بست کابین او
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۵ - اغانی ساختن افلاطون بر مالش ارسطو
ز بهر دل شاه و تمکین او
زبانها موافق به تحسین او
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
پذیرفت خاقان ازو دین او
درآموخت آیات و آیین او
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۶ - در حقایق و توحید کل فرماید
ره دعوت که کرد اینجا یقین او
ز قرآن کرد و آمد پیش بین او
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
شود یکرنگ اینجا در یقین او
بود در عشق جانان پیش بین او
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۰ - در توحید صرف و بقای کل فرماید
میان جزو و کل بد پیش بین او
که بد در واصلی صاحب یقین او
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۲ - رفتن ابلیس به تلبیس در بهشت در دهان مار از جهت مکر کردن با آدم علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیات
تفرّج کرد همچون اوّلین او
ز بهر جان آدم در کمین او
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
کسی باید که بگذارد چنین او
که باشد دائما عین الیقین او
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
ز ما دارد چنین نور یقین او
نداند اوّلین و آخرین او
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
همه اوبود چون دیدم یقین او
حقیقت اوّلین و آخرین او