سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵
روزی که رطب داد همی از پیشت
آن روز به جان خریدمی تشویشت
اکنون که دمید ریش چون حشیشت
تیزم بر ریش اگر ریم بر ریشت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۴ - ذکر معنی و برهان عشق
بهرِ جان سعادت اندیشت
هشت خوانست هفت خوان پیشت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۸ - حکایت در ظالم و مظلوم
که هوای هلاکت اندیشت
سر پستان سیه کند پیشت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴
گر باز بیایم به مراد خویشت
و اقبال رساند به من درویشت
چون حسن تو یک دم نگذارد پیشم
چون بخت به یک سو نروم از پیشت
عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۲۶
ای عقلِ تو کرده مبتلای خویشت
از عقل، عَقیله هر زمانی بیشت
هر لحظه ز عقل، عَقْبَهای در پیشت
فریاد ز عقلِ مصلحت اندیشت
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
که تا چون نقش برخیزد ز پیشت
دهد نقاش مطلق قرب خویشت
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
بباید کرد غسل از خون خویشت
که تا آن سجده گاه آرند پیشت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
یکی بین و مرو بیرون زخویشت
که بنهاده است او اعیان پیشت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۹ - در سلوک شریعت ورزیدن و از حقیقت متمتع شدن فرماید
بیان یار آسانست پیشت
از آن مرهم نیابد جان ریشت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۶ - در خطاب کردن با دل در اعیان کل و گذرکردن از تقلید فرماید
نمودی این زمان دیدار خویشت
عجب برداشتی ای جان زپیشت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۲ - نداکردن حضرت آفریدگار عزّ شأنه با آدم علیه السّلام که چون عجز آوردی از عقوبت تو درگذشتم و امّا از بهشت بیرون رو
بدی کردی بدی آمد به پیشت
ولی مرهم نهم بر جان ریشت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
ترا بنماید او از دید خویشت
نهانی پرده بردارد ز پیشت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - در ترک صفت صورت و یکتا بودن فرماید
بسی گفتی دلا با درد خویشت
نهی مرهم ولی بر جان ریشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
همه مانند نقشی بود پیشت
اگرچه در برونت هست خویشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۷ - در صفات جزو و کل بهر نوع بر اسرار حقیقت فرماید
فنا شو تا بقا آید به پیشت
چرا تو ماندهٔ در کفر و کیشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
از او خواه این زمان درمان ریشت
که داری درد و درمان هست پیشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
چو با ایشان بگوئی راز خویشت
نهندت مرهمی بر جان ریشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
فنا گرداندت از بود خویشت
بآخر او نهد مر جمله پیشت