اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - وصف شمع و مدح جمال الدین محمود بن عبداللطیف بن محمد بن ثابت خجندی از رؤسای شافعیه اصفهان
ای شمع زردروی، که با اشک دیدهای
سر خیل عاشقان مصیبت رسیدهای
فرهاد وقت خویشی، میسوز و میگداز
تا خود، چرا ز صحبت شیرین بریدهای
یک شب سپند آتش هجران شوی چه باک
[...]
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - فی نعت سیدالمرسلین و خاتمالنبیین محمدالمصطفی (ص)
آنجاکه جای نیست،توآنجارسیده یی
هرچ آن کسی ندید،تو آنرا بدیده یی
کس را ز انبیا نرسد کآرزو کند
کآنجارسدکه توبسعادت رسیده یی
بینایی ازتو دارد هردیده ورکه هست
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴
جانا چه کردهایم که از ما بریدهای
برگوی تا ز غیر محبت چه دیدهای
این شرط دوستی بود آخر تو خود بگوی
کز ما رمیده به غیر آرمیدهای
دل را چو غنچهای ز تو مستور داشتم
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷
چند روزی شد، که از من بیسبب رنجیدهای
بهر قتلم، با رقیبان مصلحتها دیدهای
خجلتی داری، به سوی من نمیبینی؟! مگر
اینکه با خود دشمنت فهمیدهام، فهمیدهای؟!
تا نماند از تو امیدی مرا، از غیر هم
[...]
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۸ - حکایت درین معنی که مسئلهٔ نفی خودی از مخترعات اقوام مغلوبهٔ بنی نوع انسان است که به این طریق مخفی اخلاق اقوام غالبه را ضعیف میسازند
گوسفندی زیرکی فهمیده ئی
کهنه سالی گرگ باران دیده ئی
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۰ - در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه
از غمان مانند نی کاهیده ئی
وز فلک صد شکوه بر لب چیده ئی
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۰ - در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه
از چمن زار عجم گل چیده ئی
نو بهار هند و ایران دیده ئی
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۰ - در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه
قرنها بر لاله پا کوبیده ئی
عارض از شبنم چو گل شوئیده ئی
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۷ - محاورهٔ تیر و شمشیر
قوت بازوی خالد دیده ئی
شام را بر سر شفق پاشیده ئی
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۶ - در معنی اینکه ملت محمدیه نهایت زمانی هم ندارد، که دوام این ملت شریفه موعود است
سبزه از اشک سحر شوییدهای
از سرود آب جو خوابیدهای
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۸ - قل هوالله احد
تو در خود را بخود پوشیده ئی
در دل آور آنچه بر لب چیده ئی
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین
رخت هستی از عرب برچیده ئی
در خمستان عجم خوابیده ئی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
در قهستان خلوتی ورزیده ئی
رستخیز زندگی نادیده ئی
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳ - تمهید آسمانی نخستین روز آفرینش نکوهش می کند آسمان زمین را
سبزه باد فرودین نادیده ئی
اندر اعماق زمین خوابیده ئی
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۲ - حرفی چند با امت عربیه
امتی بودی امم گردیده ئی
بزم خود را خود ز هم پاشیده ئی
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۹ - روح حکیم سنائی از بهشت برین جواب میدهد
مدتی بر ساحلش پیچیده ئی
لطمه های موج او نادیده ئی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - آیت کبری
از بشریت چه زیان دیدهئی
این سبعیت ز چه یگزیدهئی
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۸ - نصیحت
چو آنان که از غیر بشنیدهئی
چو اینان که از چشم خود دیدهئی