ای جز به احترام خدایت نبرده نام
وی سلک انبیا ز وجود تو با نظام
در دست عقل، نور مساعی تو چراغ
بر کام نفس، حکم مناهی تو لگام
از آتش سنان تو یک شعله نور صبح
وز پرچم سیاه تو یک تار زلف شام
فتراک توست عروۀ وثقی که جبرئیل
در وی زند ز بهر شرف دست اعتصام
گر صورت تو رحمت عالم نیامدی
از حضرت خدای که دادی بما پیام؟
چل روز از آن سبب گل آدم سرشته شد
تا قصر دین به خشت وجودت شود تمام
ای نقش کرده بر صفحات وجود خویش
عرش مجید نام ترا از برای نام
پُرجوش دیگ سینه چه داری که میپزند
در مطبخ«ابیّت»، تو را گونه گون طعام؟
درموکب جلال تو از عجز باز ماند
روح القدس به منزل الّٰا له مقام
نزدیک تو چه تحفه فرستیم ما ز دور؟
در دست ما همین صلوات است والسلام
عیسی ز مقدم تو به ایام مژده داد
از یُمن آن سخن نفسش جان به مرده داد
ای کرده خاک پای تو با عرش همسری
ختم است بر کمال تو ختم پیمبری
در معرض ظهور نکرد از علو قدر
با آفتاب سایۀ شخصت برابری
باد صبا ببست میان نصرت تو را
دیدی چراغ را که دهد باد یاوری؟
دریای وحی را شده غواص جبرئیل
جوهر کلام حق و زبان تو جوهری
تو کرده از تواضع درویشی اختیار
وز همت تو یافته دریا توانگری
بر عزم قاب قوسین اندر دمی لطیف
چون تیر برگذشته ز افلاکِ چنبری
بر راه تو نهاده فلک صد هزار چشم
تا جز فرار از دیدهٔ او گام نسپری
هر هفت کرده چرخ و به راه تو آمده
بر آرزوی آن که در او بو که بنگری
تو برگذشته فارغ و آزاد از همه
جایی که جبرئیل ندانست رهبری
بی واسطه رسیده به صندوق سر تو
چندان جواهر کرم و بنده پروری
در حضرت الهی چون ما به حضرتت
در بند عجز کرده زبان ثناگری
برهان مُعجِز تو کلام الهیست
نه چون کلیم و ذوالنون از مار و ماهیست
ای از فراز سدره برافراشته علم
وی صورت شفای تو درسورة الم
پروازِ مرغ همت تو در فضای قرب
خلوت سرای فکرت تو عالم قدم
پیکان تیر از کف تو منبع زلال
سنگ و کلوخ در نظر توست جام جم
تو تیغ را بروی قلم برکشیدهای
زان حکم تیغ هست روان بر سر قلم
چشم وچراغ هردوجهانی و هر شبی
تا روز ایستاده چو شمعی به یک قدم
گسترده در سرای نبوت بساط تو
آدم هنوز رخت نیاورده از عدم
درمعرضی که آتش قهرت زبانه زد
اندر دهان دریا الحق نماند نم
وآنجا که برگشاد زبان آب لطف تو
آتش بکام نیستی اندرکشید دم
روحانیان در آرزوی خاک پای تو
با خاکیان نشسته تو از غایت کرم
نور تو پیش از آدم و سایه پس از رسل
زانست نور و سایه ز پیش و پست به هم
از بیم آب روی تو در صف رستخیز
آتش نموده پشت و گرفته ره گریز
ای با علو همت تو آسمان زمین
وی گام اولین تو بر چرخ هفتمین
روح الله ار ز آستی مریم آمدست
صد مریمست روح ترا اندر آستین
محبوب حق شد آنکه ترا کرد پیروی
وه کز کجاست تا به کجا منصبی چنین
تقدیر بر کشید به میزان همتت
وز پرّ پشّه بود سبکمایه تر زمین
ای تیر دیدهدوز تو از کیش «مارمیت»
وی سَنجَق سپاه توخیل مسومین
از شرح لفظ تو دهن نُقل پرشکر
وز یاد خُلق تو نفس عقل عنبرین
عزم درست تو ز پی نصرت صواب
برهم شکسته لشکر کفر خطا چو چین
پیروزۀ فلک بنسودی کف وجود
نام محمد ار نبدی نقش آن نگین
آدم که دانهای ز بهشتش به در فکند
از خرمن شفاعت تو هست خوشهچین
ظلمتزدای عالم جانی از آنکه هست
لفظ تو آفتاب و نفس صبح راستین
تلقین ذکر کرده کفت سنگ ریزه را
انبار رزق کرده دلت ظل نیزه را
ای گاه تربیت صفت ذات تو رحیم
وی گاه صفدری یزک لشکر تو بیم
طاوس سدره در حرمت مرغ خانگی
بطنان عرش کعبهٔ جاه ترا حریم
صیت صداش مشرق ومغرب فرو گرفت
دست نبوت تو چو زد رطل در گلیم
انگشت معجز تو که تیغیست آبدار
یک زخم او کند سپر ماه را دو نیم
مخلوق در ثنای تو خود تا کجا رسد؟
خوانده خدای باعظمت خلق تو عظیم
از راه تربیت پدر خلق عالمی
وز نازدرزبان قضا نام تو یتیم
تقویم تو خدای چنان کرددر ازل
کآمدچوراه حق همه چیزتومستقیم
تشریف داد ذات ترااز صفات خویش
گاهی کریم وگاه رئوف وگهی رحیم
رمزیست ازدوحرف میانینِ نام تو
درهفت جاکه هست اشارت به حاومیم
بالشکر تو پای که دارد چو با شدت
زراد خانه خاک و مبارز دم نسیم؟
ای مرگ دشمنان تو بیماری صبا؟
وی کوری مخالف تو سرمۀ هبا
عکسی زنور روی توخورشیدانورست
رشحی زقُلزُم کرمت حوض کوثرست
اندرریاض وحی زبان تو بلبلست
واندر بحار قرآن خلق تو عنبرست
نه عقل برخصایص ذات تو واقفست
نه طبع دردقایق شرع تو رهبرست
بانور رهنمای توعَضبا قَلاوُزست
درشرح معجزات توحَصبا سخنورست
سرگشته باشد ازبن دندان کلیدوار
هرکزسرای شرع توچون قفل بردست
چون غنچه هرکه یافت زخُلق توشمه یی
خندان لب ورقیق دل وخوب محضرست
هرکوزسوز دل نفسی خوش همی زند
درزیردامن کرمت همچو مجمرست
آنرا که برکشیدقبول تو،همچوتیغ
گرچه برهنه است زگوهر توانگرست
وآنراکه همچوتیر بینداخت رد تو
خونین دهان وپی زده و خاک برسرست
درقبضۀ توخنجر چون آب را چه کار؟
درحلق دشمنان توخودآب خنجرست
دنیا واهل دنیانزدتوهردوخوار
یک مشت خاک برسریک مشت خاکسار
آنجاکه قدرتست فلک رامدار نیست
وانجا که قهرتست زمین راقرارنیست
هرچ آمدت بدست بدادی وبیش ازآن
وین جودآنکس است کش ازفقرعارنیست
سرکان نه خاک پای تو،درد سرآورد
دولت که آن نه از تو بود پایدار نیست
آنجاکه کردشرعِ توانفاذ تیغ حکم
عقل برهنه راسپر ختیار نیست
گرچه شمارخلق جهان ازعطای تست
درعالم عطای تورسم شمارنیست
نه انبیای مرسل ونه جبرئیل را
درپرده های خلوت خاص تو بارنیست
تاتهمت جنون نهند کفرهرزه گوی
انگشتِ خط نگارتو برنی سوار نیست
ای انبیا بسایۀ توکرده التجا
آن کیست کش بسایۀ جاه توکارنیست؟
تومفتخربفقروهمه نسل آدمت
درسایۀ لواوبدانت افتخارنیست
دریای مدحت توزپهناوری که هست
در وی شناوران سخن راگذار نیست
خورده قفا زدست تو زرهای ماه روی
گشته ندیم خاص توفقرسیاه روی
ای گفته لطف حق بخودی خودت ثنا
ما از کجاو مدح وثنای تو از کجا؟
ماخود که ایم تابثنای تو دم زنیم
درمعرض لعمرک ولولاک والضحی؟
لطف خدای جمله کمالات خلق را
یک چیز کرد و داد بدون ام مصطفی
آدم ز کار گل بِنشُسته هنوز دست
درخانۀ نبوت بودی تو کدخدا
آزادِ مطلقی وشعارتو بندگی
سلطان هردوکون وسراپرده ات عبا
ناداده ازحقارت اسباب کاینات
اندرخورمروت خودهمتت عطا
هرچندانبیاهمه پیش ازتوآمدند
چون پس روان همه بتوکردند اقتدا
تشریف سایۀ تو زمین گر بیافتی
درچشم آفتاب شدی خاک توتیا
محروم کرد روح قُدُس رازمحرمی
چاوش«لودنوت»شب خلوت دنا
بازار بعثت توبدست کمال زد
مسمار نسخ بر در دکان انبیا
شاگرددست تست،از آن ابر دُر فشان
آنجارودکه دست تواو را دهد نشان
آنجاکه جای نیست،توآنجارسیده یی
هرچ آن کسی ندید،تو آنرا بدیده یی
کس را ز انبیا نرسد کآرزو کند
کآنجارسدکه توبسعادت رسیده یی
بینایی ازتو دارد هردیده ورکه هست
کزجمله برسرآمده چون نوردیده یی
خودمحض رحمتی تو،خطا باشد این که من
گویم برای رحمت خلق آفریده یی
ارکانِ ناگزیر سرایِ شریعتند
یاران چارگانه کشان برگزیده یی
صدیق را نواله رسانیده یی بکام
ازهرطعام خوش که بخلوت چشیده یی
فاروق راکه زهرَ گزندش نمی کند
تریاکش ازعنایت خودپروریده یی
تا دامن قیامت در پای می کشد
پیراهنی که برقد عثمان بریده یی
بیناترازعلی نبوددرجهان دین
کاندر دو چشم اونفس خود دمیده یی
زین هر دو گوشوارۀ زیبا که ازتویافت
درگوشِ عرش حلقۀ منت کشیده یی
ای رحمت تو دایۀ اولاد ابوالبشر
مارا اگرچه هیچ نیرزیم هم بخر
من بنده گرچه نظم ثنای تو می کنم
نظم ثنای تو نه سزای تو می کنم
تو فارغی زمدح چومن صدهزار، لیک
من خود تقربی بخدای تو م یکنم
خود را بزرگ می کنم اندرمیان خلق
نه آنکه خدمتی ز برای تو م یکنم
بسیارهرزه گفته ام از بهر هر کسی
اکنون تدارکش بثنای تو می کنم
از بهر نیکنامی دنیا و آخرت
نام بزرگ خویش گدای تومی کنم
من بس نیازمندم وخُلق توبس کریم
روی طمع بسوی سخای تو می کنم
درمانده ام بدست غریمان مظلمه
دریوزه یی زکوی عطای تو می کنم
ناموس من مبرکه همه عمر پیش خلق
دعوی بندگی و ولای تو می کنم
شرمندۀ گناهم وآلودۀ خطا
وانگه چه آرزوی لقای تو می کنم
دانم که نا امید نگردم زلطف تو
گراستعانتی بدعای تو می کنم
شرط شفاعت تو ز ما گرکبایرست
بامابسی متاع ازاین جنس حاضرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن، شعری بلند در مدح و ستایش پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، است. شاعر به وصف ویژگیهای ایشان، مقام و جایگاه او در نظام آفرینش، و تأثیرات مثبت او بر جهان بشریت میپردازد. شاعر با تعبیراتی زیبا و پرمغز، به شخصیت متعالی پیامبر اشاره کرده و او را نماد رحمت، علم، و کمال میداند.
شاعر به عظمت و نفوذ کلام پیامبر، در دوستی با مردم و هدایت آنها اشاره کرده و او را منبع نور و امید در عالم معرفی میکند. همچنین، تأکید شده که پیامبر با وجود روحالقدس و ارتباط نزدیک با خداوند، در مسیری از تواضع و خلوص حرکت کرده است.
در ادامه، محورهای اصلی شامل توصیف فضائل پیامبر، برکت وجود او برای بشریت، و حکمتهای او در رهبری انسانهاست. شاعر در انتها، خود را بندهای نیازمند معرفی میکند که از درگاه پیامبر و خدایش طلب رحمت و شفاعت دارد. به طور کلی، شعر به زیبایی جایگاه والای پیامبر را در دین اسلام و به عنوان الگوئی برای بشر به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر احترام به خداوند نام تو را به زبان نمیآورند، وجود تو به شکلی شگفتانگیز و با نظم، همتراز و همتای انبیاست.
هوش مصنوعی: نور تلاشهای تو در دست عقل مانند چراغی است که بر دل و ذائقۀ نفس میتابد و فرمانهای تو مانند لگامی است که بر آن نفس قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از آتش دندانهای تو یک شعلهای مانند نور صبح به وجود میآید و از پرچم سیاه تو، یک تار موی مانند تاریکی شب.
هوش مصنوعی: زینت و زیور تو، مانند ریسمانی محکم است که جبرئیل برای حفظ شرافت و ارجمندی به آن اتصال یافته است.
هوش مصنوعی: اگر چهرهی تو رحمت و نیکی برای جهانیان نبود، پس چگونه از سوی خداوند پیامی به ما داده شد؟
هوش مصنوعی: چهل روز به خاطر این که گل وجود آدمی شکل بگیرد، تا اینکه بنای دین بر پایه وجود تو تکمیل شود.
هوش مصنوعی: ای کسی که در وجود خودت علامت و نشانهای از مقام بلند و عظیم خویش را نقش زدهای، نام تو برای یادآوری و شناختن نام بزرگ و والا است.
هوش مصنوعی: سینهی تو مانند دیگی در حال جوش است که در آشپزخانهی “ابیّت” به طرزهای مختلف غذاهایی برای تو آماده میشود.
هوش مصنوعی: در جلوهگاه عظمت تو، حتی روحالقدس نیز از ناتوانی بازمانده و نمیتواند به مقام واقعی خود دست یابد.
هوش مصنوعی: نزدیکی تو چه هدیهای میتوانیم از دور بفرستیم؟ در دست ما فقط همین دعا و سلام است.
هوش مصنوعی: عیسی از آمدن تو در روزهای خوش خبر داد و به خاطر آن سخن، نفس او به مردگان حیات بخشید.
هوش مصنوعی: ای کسی که خاک پای تو برابر عرش است، رسیدن به کمال تو به پایان نبوت ختم میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و بزرگیات، همانند سایهای که در برابر آفتاب ظاهر نمیشود، هرگز در معرض دیده شدن نیستی.
هوش مصنوعی: نسیم صبح به میان شما آمده و مانند چراغی که در باد میلرزد، حمایت و یاری شما را مشاهده کرده است. این نشان میدهد که حتی در شرایط سخت، شما مورد توجه و یاری قرار دارید.
هوش مصنوعی: مفسر وحی، جبرئیل، به عمق معنای الهی میرسد و کلام حق را قابل فهم میکند، در حالی که زبان تو هم خود دارای ارزشی والایی است.
هوش مصنوعی: تو با تواضع و فروتنی خود، جایگاهی را انتخاب کردهای که باعث شده دریا به تو ثروت و توانگری ببخشد.
هوش مصنوعی: در این بیت به لحظهای اشاره دارد که با عزم و اراده قوی، فردی مانند تیر به سرعت و دقت از میان آسمانها عبور میکند. این توصیف نمایانگر حرکت سریع و هدفمند است که در آن فرد با تمرکز و تلاش، به هدف خود نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: آسمان هزاران چشم را در سر راه تو قرار داده تا تو جز فرار از دید آنها، قدمی برنداری.
هوش مصنوعی: هر هفت حرکت چرخ فلک به سمت تو آمده است، و همه اینها برای این است که آرزو کنند در آنچه که تو در آن نظر میکنی، شادابی و زیبایی را بیابند.
هوش مصنوعی: تو از همه قید و بندها آزاد و رها هستی، در حالی که جبرئیل هم نتوانسته است راهنمایی کند.
هوش مصنوعی: بدون نیاز به واسطه، به سر تو رسیده است گنجینهای از جواهراتی که پر از لطف و مهربانیاند.
هوش مصنوعی: در حضور خداوند، هنگامی که ما به تو، ای معبود، به خاطر ناتوانی خود زبان به ستایش میگشاییم.
هوش مصنوعی: دلیل و نشانه معجزه تو کلام خداوند است، نه مانند کلیم و ذوالنون که از مار و ماهی نشأت میگیرند.
هوش مصنوعی: ای کسی که علمت از بالا به سدره (درختی در بهشت) تابیده شده است و تو در صورت شفای خود در سوره الم تجلی کردهای.
هوش مصنوعی: پرواز مرغ آرزوی تو در فضای نزدیک به الوهیت، به خلوتگاه تفکر تو، جهان بیداری و قدم است.
هوش مصنوعی: پیکان تیر که از دستان تو رها میشود، در نظر تو چیزی بیش از یک منبع زلال آب و سنگ و خاک نیست. این اشاره به جام جم دارد که نماد دانش و بینش عمیق است.
هوش مصنوعی: تو با دقت و مهارت، قلم را به گونهای به کار میگیری که فقط از قدرت نوشتن و بیانی روشن و شفاف برخوردار است، مانند تیغی که بر مو و سر قلم فرود میآید و نشان از قاطعیت و دقت دارد.
هوش مصنوعی: چشم و چراغ هر دو جهان و هر شب همچون شمعی به یک قدم ایستادهاند تا روز روشن شود.
هوش مصنوعی: در دنیای نبوت، قلمرو تو بسیار وسیع است، اما هنوز آدم از نیستی پا به عرصه وجود نگذاشته است.
هوش مصنوعی: وقتی خشم تو به شدت شعلهور شد، حتی در دریای خروشان هم نشانی از آرامش و سکوت باقی نماند.
هوش مصنوعی: در جایی که آب به زبان میآید و از مهربانی تو سخن میگوید، دیگر نیازی به آتش و التهاب نیست و آنجا، زندگی آرامی جریان دارد.
هوش مصنوعی: روحانیان در آرزوی این هستند که به خاک پای تو برسند، اما تو از روی بزرگواری و محبت در کنار مردم عادی نشستهای.
هوش مصنوعی: نور تو قبل از خلقت آدم وجود داشته و سایهات بعد از ظهور پیامبران ادامه پیدا کرده است. بنابراین، نور و سایه تو از ابتدا تا انتها با هم در ارتباط هستند.
هوش مصنوعی: از ترس اینکه مبادا آبروی تو در روز قیامت خدشهدار شود، آتش به جان خود زدم و راه فرار را گرفتم.
هوش مصنوعی: ای کسی که با ارادهای بلند، همچون آسمان بر زمین تاثیر میگذاری، و نخستین گام تو بر دنیای والا و بلند است.
هوش مصنوعی: اگر روحالله از دست مریم آمد، پس او صدها مریم است که روح تو را در آستین دارد.
هوش مصنوعی: محبوب حق کسی است که تو را پیروی کرده و شگفتی این است که این مقام چگونه از جایی به جایی دیگر منتقل میشود.
هوش مصنوعی: سرنوشت تو با توجه به تلاش و همت تو رقم میخورد و حتی از یک پشه هم بیمقدارتر است.
هوش مصنوعی: ای تیر که در چشمان تو واقعیت را میبینم، تو از کجا زاده شدهای؟ تو مانند پرچم سپاه مسلمانان هستی.
هوش مصنوعی: با شنیدن زیباییهای کلام تو، دلم پر از شوق و شیرینی میشود و هنگامی که به ویژگیهای تو فکر میکنم، ذهنت نیکو و خوشبو میگردد.
هوش مصنوعی: عزم درست تو برای کمک به حق و پیروزی بر کفر، موجب شده است که صفوف دشمن به هم بریزد و آنها در گمراهی و خطا قرار گیرند.
هوش مصنوعی: اگر فرشتهای به نام محمد در عالم وجود نمیداشت، پیروزی آسمانها هیچ معنایی نداشت و نقش آن جواهر بیخود میبود.
هوش مصنوعی: آدمی که دانهای از بهشت را به بیرون پرتاب کند، از مزرعهی شفاعت تو خوشهچین است.
هوش مصنوعی: تو که تاریکیها را از بین میبری، وجود تو همانند آفتاب است و جان تو حقیقت صبح را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: تلقین به یادآوری و ذکر نام خداست، در حالی که سنگ ریزهها به عنوان وسیلهای برای جمعآوری روزی در نظر گرفته شدهاند. دل مثل سایه نیزه است، به این معنا که توجه و تمرکز دل باید به سمت خدا باشد، با وجود تمام سختیها و مشکلات.
هوش مصنوعی: گاهی رحمت و مهربانی تو در ذاتت جلوهگر است و گاهی، شجاعت و قدرت تو همانند یک سپاه، در دل دشمنان ایجاد ترس میکند.
هوش مصنوعی: طاوس سدره، که نماد زیبایی و بزرگی است، در مقایسه با مرغ خانگی که نشاندهندهی سادگی و عادی بودن است، به خاطر حرمت و جایگاهش در آسمانها، عظمت و ارزش بالای خود را داراست. همچنین، این بیانکننده این است که مکانی مانند عرش کعبه که نماد تقدس و مقدس بودن است، برای کسی که به مقام و منزلت واقعی خود دست یافته، حریم و حرمت دارد.
هوش مصنوعی: صدای او چنان مشهور و گسترده شد که در شرق و غرب شنیده میشود. چون پیامبرانه عمل میکند و تأثیرش مانند وزن سنگینی است که در پارچه میافتد.
هوش مصنوعی: انگشت تو مانند یک تیغ تیز و برنده است که میتواند یک زخم عمیق به ماه بزند و آن را به دو نیم تقسیم کند.
هوش مصنوعی: مخلوق، در ستایش و ذکر تو تا چه حد میتواند پیش برود؟ زیرا تو، خدای بزرگ و با عظمت، خالق همه چیز هستی.
هوش مصنوعی: از طریق تربیت و آموزش پدر، جهانی به وجود آمده است و از آنجا که تو یتیم هستی، به خوبی نمیتوانی از شانس و قضا استفاده کنی.
هوش مصنوعی: خداوند از پیش، تقویم زندگیات را به گونهای تنظیم کرده است که همواره به سمت حق و حقیقت هدایت شوی و همه چیز در مسیر صحیح قرار گیرد.
هوش مصنوعی: حضرت حق در مواقعی به ما لطف و کرامت نشان میدهد، گاهی مهربانی و رحمتش را به ما ارزانی میدارد و در برخی لحظات هم از رحمت و رأفتش به ما عطا میکند.
هوش مصنوعی: در میان نام تو دو حرف مخفی وجود دارد که به هفت جای مختلف اشاره میکند و به مانند یک رمز عمل میکند.
هوش مصنوعی: با وجود نیرویی که در میدان جنگ داری، آیا تو قادر به تحمل شرایط سخت و طاقتفرسا خواهی بود، مانند یک سرباز در پی حریف یا در برابر بادی ملایم؟
هوش مصنوعی: ای مرگ، آیا دشمنان تو به اندازهی بیمار شدن نسیم صبا ناتواناند؟ آیا مخالفان تو به اندازهی کوری از نور به دورند؟
هوش مصنوعی: عکسی از زیبایی تو به مانند خورشید درخشان است و آثار محبت و بخششت مانند آبی حوض کوثر است که زلال و دلنشین میباشد.
هوش مصنوعی: در باغهای وحی، زبان تو همچون بلبل است و در دریاهای قرآن، شخصیت تو مانند عنبر است.
هوش مصنوعی: نه عقل انسانی به ویژگیهای وجود تو آگاه است و نه طبیعت به عمق و جزئیات قوانین دین تو راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: پند و راهنمایی تو مانند قلاویز در نشان دادن معجزات است و سخن تو مانند هنرمندی در بیان معنا و مفهوم.
هوش مصنوعی: هر کس که از مسیرهای درست دور شده و دچار سردرگمی شده است، هرگز نمیتواند به خانهی ایمان و دین که به مانند قفلی است در دست خداوند، دسترسی پیدا کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در حضورت قرار بگیرد، همچون غنچهای زیبا و خندان است که دلش نرم و لطیف است.
هوش مصنوعی: هر بار که دل سوزی میکند، نفس زیبایی از آن برمیخیزد، مانند مشعلی که در زیر دامن تو شعلهور است.
هوش مصنوعی: هر کسی که مورد تأیید و پسند تو قرار بگیرد، حتی اگر ظاهری ساده و بیپناه داشته باشد، در حقیقت از ارزش و ثروت بالایی برخوردار است.
هوش مصنوعی: کسی که مانند تیر شتابان و بیمحابا به سمت تو میآید، لبهایش خونین و سرش پر از خاک است.
هوش مصنوعی: چرا خنجر در دست تو مانند آب است؟ در حقیقت، خنجر خود بدن دشمنان تو را نابود میکند.
هوش مصنوعی: دنیا و افرادی که در آن زندگی میکنند، در نظر تو هر دو بیارزش و مانند یک توده خاک هستند که بر روی یک توده خاکنشین افتادهاند.
هوش مصنوعی: در جایی که قدرت و توانایی وجود دارد، آسمان هم در کنترل نیست و در جایی که خشم و قدرت نمایی حکمفرماست، زمین هم پایداری ندارد.
هوش مصنوعی: هر چه به تو رسید، دادی و بیشتر از آن نیز بخشیدی. و این ویژگی آن شخص بزرگ است که از فقر و تنگدستی خود ترسی ندارد.
هوش مصنوعی: سرکان هیچ ارزشی در برابر تو ندارد، درد و رنجی که بر سر این حکومت آمده، به خاطر این است که آن دوام و پایداری از تو نیست.
هوش مصنوعی: در جایی که قانون و دستورات شرعی قدرت اجرایی دارند، فرد هیچ اختیاری ندارد و حکم عقل آشکارا بر او حاکم است.
هوش مصنوعی: هرچند که تعداد انسانها در جهان به خاطر لطف و بخشش توست، اما در عالم بخشش تو، هیچ عدد و شماری برای آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: نه پیامبران فرستاده شده و نه جبرئیل را نمیتوان در مکانهای خاص و خلوت تو مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: تو را به جنون متهم میکنند، در حالی که کسانی که به زبان بیهوده صحبت میکنند، به کفر مشغولند. اما خط زیبای تو بر من مسلط نیست و در حقیقت، من تحت تأثیر آن نیستم.
هوش مصنوعی: ای پیامبران، به کدامین دلیل به شما پناه بیاورم، زمانی که هیچ کاری نیست که به خاطر مقام و اعتبار شما انجام شود؟
هوش مصنوعی: تو به فقر خود افتخار میکنی، اما نسل آدم در سایه ثروت و قدرت تو هیچ افتخاری نمیبیند.
هوش مصنوعی: دریای ستایش تو آنقدر وسیع و عمیق است که در آن جایی برای شنا کردن سخنوران باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جذابیت چهره فرد خاصی اشاره میکند که به اندازهای نورانی و درخشان است که با وجود فقر و تنگدستی، زیباییاش درخشش خاصی دارد. در واقع، زیبایی او آنقدر چشمگیر و جذاب است که بر هر سختی و مشکلی غلبه میکند.
هوش مصنوعی: ای محبت خداوند، خودت به خودی خود ستایش میشوی. پس ما از کجا میتوانیم تو را ستایش کنیم و مدح و ثنای تو از کجا سرچشمه میگیرد؟
هوش مصنوعی: ما خود را به زبان تو میآوریم تا دربارهٔ زیباییهایت صحبت کنیم. برگزاری چنین مجلسی یادآور یاد تو و نور روز است.
هوش مصنوعی: خداوند همهی کمالات و زیباییهای موجود در خلقت را بهگونهای واحد و هماهنگ به امیر مومنان، مصطفی، بخشیده است.
هوش مصنوعی: انسان هنوز از کارهای گل جدا نشده بود، ولی تو به عنوان پیشوای جامعه در مقام نبوت قرار داشتی.
هوش مصنوعی: تو در نهایت آزادی و هیچ محدودیتی نداری، با این حال گفتهات نشان از اطاعت از سلطانی دارد. درعین حال، تمام وجودت پوشیده در یک عباست.
هوش مصنوعی: چیزهایی که در این دنیا وجود دارند و به نظر نمیرسد ارزش دارند، به خاطر بزرگی و عظمت خودت، به تو تعلق میگیرند.
هوش مصنوعی: هرچند افرادی زیادی قبل از تو آمدهاند، اما همه آنها در آخرین لحظه زندگی و رفتار خود به تو، یعنی مقام و شخصیت تو، اقتدا و پیروی کردند.
هوش مصنوعی: اگر سایهی تو بر زمین بیفتد، در برابر تابش خورشید به نوعی خاک تو میشود و این نشاندهندهی عظمت و ارزش توست.
هوش مصنوعی: روح قدس به من رازهایی را بخشیده که در شبهای خلوت دنا، در صدای چاوشی چون «لودنوت» احساس میشود، اما از این رازها محروم ماندهام.
هوش مصنوعی: به بازار بعثت تو، کمال و زیبایی به پا کرد و بفروختن مسمار نسخ، بر در دکان پیامبران نشان ازها و نشانههای جدیدی آمد.
هوش مصنوعی: شاگردی که تو به او آموزش دادهای، از آن ابر که دُرها میبارد، میگذرد تا تو دستش را نشان دهی.
هوش مصنوعی: در مکانهایی که دیگر جایی وجود ندارد، تو به آنجا رسیدهای و چیزهایی را دیدهای که دیگران هیچ وقت نتوانستهاند ببینند.
هوش مصنوعی: هیچکس از پیامبران به درجهای نمیرسد که آرزو کند در جایی باشد که تو به سعادت و خوشبختی رسیدهای.
هوش مصنوعی: هر چشمی که به تو نگاه میکند، به سبب روشنایی توست و همه آنها به خاطر روشنایی که از وجود تو نشئت میگیرد، شگفتزدهاند.
هوش مصنوعی: تو خود به تنهایی رحمت بزرگی هستی، پس اینکه من بگویم فقط به خاطر رحمت به خلق آفریده شدهای، اشتباه است.
هوش مصنوعی: عناصر اصلی و اساسی دین، چهار یار برگزیده هستند که نقش مهمی در پیروی از اصول آن دارند.
هوش مصنوعی: دوست را با غذایی که از هر طعام خوشمزهتر است، خوشحال کردهای، زیرا که طعم آن را در خلوت چشیدهای.
هوش مصنوعی: فاروق از آسیبها و گزندها در امان است، زیرا نعمتها و عنایتها او را پرورش داده و محافظت کردهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی است که شخصی در روز قیامت با پیراهنی که نشاندهنده وضعیت و مشکلاتش است، دامن قیامت را میکشد. این پیراهن به نوعی نشاندهنده وجود درد و رنج در زندگی اوست و او را به یاد عثمان میاندازد، که میتواند به حادثهای خاص یا شخصیتی اشاره داشته باشد که در زندگی او تأثیرگذار بوده است. به طور کلی، این تصویر نمادین به نمایانکردن بارهای سنگین و آثار اعمال انسانی در روز حساب میپردازد.
هوش مصنوعی: هیچ موجودی در جهان به اندازه علی (ع) در دین و معرفت برتری ندارد، زیرا او در دو چشم خودش روح و جان الهی را دمیده است.
هوش مصنوعی: از هر دو گوشواره زیبایی که بر دوش تو آویخته شده، حلقهای از منت به گوش عرش آویزان است.
هوش مصنوعی: ای رحمت تو مانند مادری برای فرزندان آدم هستی. اگرچه ما ارزش چندانی نداریم، باز هم ما را بپذیر.
هوش مصنوعی: من، اگرچه در مدح و ستایش تو سخن میگویم، اما این ستایشها تنها شایسته تو نیستند.
هوش مصنوعی: تو از ستایش من آزاد هستی و نیازی به آن نداری، اما من خود را به تو نزدیک میکنم تا به خداوند نزدیکتر شوم.
هوش مصنوعی: من خودم را در میان مردم بزرگ میکنم، نه به خاطر اینکه بخواهم خدمتی برای تو انجام دهم.
هوش مصنوعی: من قبلاً بسیار برای دیگران سخنانی بیمقدار گفتهام، اما اکنون به خاطر تو در حال آمادهسازی ابیاتی ارزشمند هستم.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن نام نیک در دنیا و آخرت، به خاطر بزرگ بودن نام تو، خود را در مقابل تو کوچک میکنم.
هوش مصنوعی: من به شدت به کمک و بخشش تو نیاز دارم و در این شرایط، فقط از روی امید و آرزو به مهربانی و گشادهدستی تو نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: من در شرایط سخت و困 سختی قرار دارم و از دشمنانم مستاصل شدهام، بنابراین به درگاه تو میآیم و از محبت و عطای تو درخواست کمک میکنم.
هوش مصنوعی: من تمام عمرم را صرف این کردهام که در حضور مردم از بندگی و محبت تو بگویم و از تو دفاع کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر گناهانم شرمندهام و به دلیل اشتباهاتم آلودهام، اما با این حال، همچنان به دیدارت آرزو میورزم.
هوش مصنوعی: میدانم که امیدم از لطف تو قطع نخواهد شد، حتی اگر بخواهم به دعایت تکیه کنم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی شفاعت و کمک ما را داشته باشی، باید بدانیم که در دل ما آمادگی و فضیلتهای لازم وجود دارد و ما هم چیزهای زیادی از نوع خیر و خوبی برای ارائه داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.