فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۰
چنین درد و سختی بسی دیدهام
که روزی ز شادی نپرسیدهام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۴ - پرسشی دیگر از برهمن
برهمن ز کس گفت نشنیده ام
من اش همچنان استخوان دیده ام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
ز نیروی یزدان نپیچیده ام
چنین رزم من بی شمر دیده ام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۳ - خواب دیدن زال و سخن گفتن با رستم
بدو گفت خوابی عجیب دیده ام
کزآن گونه خوابی نه بشنیده ام
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۰ - الب ارغو یکی از ممدوحان حکیم را میل کشیدند در آن باب گفته است
شاها بدیدهای که دلم را خدای داد
در دیدهٔ تو معنی نیکو بدیدهام
چون کردگار ذات شریفت بیافرید
گفت ای کسی که بر دو جهانت گزیدهام
راضی بدان نیم که به غیری نگه کنی
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳
یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیدهام
زیر هر تار صد شکنجی جهان جان دیدهام
دوش از آن سودا که جانم ز آن میان گوئی کجاست
مرغ و ماهی آرمید و من نیارامیدهام
بیمیانجی زبان و زحمت گوش آن زمان
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱
از گلستان وصل نسیمی شنیدهام
دامن گرفته بر اثر آن دویدهام
بیبدرقه به کوی وصالش گذشتهام
بیواسطه به حضرت خاصش رسیدهام
اینجا گذاشته پر و بالی که داشته
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
ترسم ز رسن، که مار دیدهم
چه مار! که اژدها گزیدهم