گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

هر که چون روی تو رویی دارد

سر بسر راحت دنیی دارد

هر که دارد دهن و زلف و خطت

کوثر و سدره و طوبی دارد

از جهان دوست ترا دارد دل

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۸ - صفت تاثیر اجرام سماوی در عالم کون و فساد

 

هر یکی مشکلی پدید آرد

یا خود از مشکلی کلید آرد

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸

 

هر کجا ساغری است می دارد

جام بی باده رند کی دارد

هر کجا صورت خوشی بینی

معنئی از جمال وی دارد

دل مستم مدام می نوشد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۰

 

هر کجا ساغریست می دارد

جان سرمست ذوق وی دارد

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

شمع رویت صفت نور تجلی دارد

بوی جان پرور زلفت دم عیسی دارد

بر در مکتب عشقت چو خرد روح امین

در کنار آمد و لوح الف و بی دارد

بر سر کوی تو آن دل که مقیم است چو خاک

[...]

نسیمی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

مست ساقی خبر از حام و سبوئی دارد

تو مپندار که او مستی ازین می دارد

هیچ با هوش نیاید نفسی از مستی

آنکه از ساقی جان جام پیاپی دارد

دل برقص است از آن نغمه که گردون در چرخ

[...]

شمس مغربی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۸

 

شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد

پرده ی صورت فانوس چه معنی دارد

کار در عشق رسانده ست به جایی مجنون

که سیه خانه ز پیراهن لیلی دارد

خانه ای نیست که بی سایه ی قدش باشد

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۹

 

ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دارد

هم می و هم مژه دارد، دگری کی دارد

کار جوشن ز حریر می گلگون آید

چه غم از سنگ بود، شیشه اگر می دارد

جام می را به میان آر که وا خواهد کرد

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۹

 

قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد

گلی به فرق خود از نعت مصطفی دارد

گلی در آب گرفته ست خامه کز رنگش

گمان بری که مگر پای در حنا دارد

در دهان بجز از حرف نعت او بستم

[...]

سلیم تهرانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷

 

شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد

در سیه خانه شب جلوه لیلی دارد

حرفی از اول ارشاد (و) جنون می پرسم

مصرع ناله زنجیر چه معنی دارد

سبزه گل می کند از دامن مژگان سیاه

[...]

اسیر شهرستانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۰

 

در این زمانه خوشش باد اگر غمی دارد

ز فوت وقت هر آن دل که ماتمی دارد

ببند چشم و دهن را از دیدن و گفتن

غمین مباش که هر زخم مرهمی دارد

کسی که ساخت به بیش و کم توکل و حرص

[...]

جویای تبریزی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶

 

عاشق از جور بتان گرچه ملالی دارد

گو جمیل است جفا زآنکه جمالی دارد

تو زخورشید مجاور بنمائی دو هلال

آسمان گرچه بهر ماه هلالی دارد

دید بر ماه رخت دل خط و زو آه بگفت

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶

 

غلام آن نظربازم که خاطر با یکی دارد

نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد

مسلم نیست عمر جاودان الا وجودی را

که از زلف رسای او به کف مستمسکی دارد

حدیث بردباری را بپرس از عاشق صادق

[...]

فروغی بسطامی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۷۵ - رنگین لاله ها

 

فلک تا کی جفا بر آل پیغمبر روا دارد

روا تا کی جفا با اهل بیت مصطفی دارد

بیا در کربلا ای دل! به حسرت دیده ای بگشا

به طرف گلشنش بنگر چه رنگی لاله ها دارد

سراسر لاله هایش، نوجوانان بنی هاشم

[...]

ترکی شیرازی