فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
پس آنگاه مر تیغ را برکشد
بتازد بسی اسپ و دشمن کشد
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۲
مرا بارگیر اینک جوشن کشد
دو ماندست اگر زین یکی را کشد
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۵
بترسم که چون روز نخ برکشد
چو ایشان مرا سوی دوزخ کشد
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۷ - نامه فرستادن زال پیش برزین پسر فرامرز
گر از رای تو نیز گردن کشد
ز خون چادر سرخ بر سر کشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۶ - تفسیر رجعنا من الجهاد الاصغر الیالجهاد الاکبر
این قدم حق را بود کو را کُشد
غیر حق خود کی کمان او کشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامتکردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت
چون غلام هندوی کو کین کِشَد
از ستیزهٔ خواجه، خود را میکُشَد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴ - بازگشتن به حکایت پیل
مادر آن پیلبچگان کین کَشد
پیل بچهخواره را کیفر کُشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه
همچو عادش بر برد باد و کشد
نه سلیمانست تا تختش کشد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۴ - در بیان آنکه انبیا و اولیا را اهل نفس و جسمانیان خصم اند زیرا غیر جنس اند که الضدان لایجتمعان
ابلهی دید کس که خویش کشد
تیغ بر حلق خود بخشم کشد!
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۱ - باز رجوع کردن به قصهٔ شیخ صلاح الدین عظم اللّه ذکره و شنیدن او عداوت منکران را و فرمودن که ایشان ابلهند و جاهل، من در خیر ایشان می کوشم و در حق ایشان سعادت ابدی میخواهم، بایستی که جان فدا کردن، به شکرانهٔ آن خود عوض عداوت مینمایند
زندگیشان دراز خود نکشد
ملک الموت جمله را بکشد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۳ - در تفسیر این آیت که ائتیا طوعاً او کرهاً، و در معنی وان من شیئی الا یسبح بحمده
لیک ترسم که این دراز کشد
منتظر را ز انتظار کشد
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۳ - آمدن معشوق به خانهٔ عاشق
خرد را چون دماغ از می سبک شد
حیا را شیشهٔ دعوی تنک شد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶ - نعت خواجه ای که خاتم ختمیت در انگشت داشت و مهر خاتمیت بر پشت علیه من الصلوات افضل ها و من التحیات اکمل ها
خط لوح عدم زان حرف حک شد
ازان سر حلقه ملک و ملک شد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۴ - رفتن شیرین پیش مهین بانو و اجازت خواستن به نخجیر و رفتن به مداین
چنان شیرین سوی صیدی به تک شد
که جای گرد عنبر بر فلک شد
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۶
رشک رقیب تا کیم ای بیوفا کشد
خواهم اجل رقیب ترا یا مرا کشد
میرم ز درد اگر بتو گوید کسی سخن
غیرت بلاست وه که مرا این بلا کشد
پروانه یی که رشک ز بیگانه میبرد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۱۸ - تاریخ وفات احمد آقا
ز عالم گر برون شد احمد آقا
نپنداری که نام نیک حک شد
بیمن همت بابای کوهی
دل او محرم راز ملک شد
سبکروحانه رفت از بهر تاریخ
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در قحط سال
ز مصحف آیه ی سوگند حک شد
قسم را کار با نان و نمک شد
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ هاجو
ز بس بت پایمال یک به یک شد
سیاه اندام چون سنگ محک شد