سلطان ولد
»
ولدنامه
»
بخش ۲۴ - در بیان آنکه انبیا و اولیا را اهل نفس و جسمانیان خصم اند زیرا غیر جنس اند که الضدان لایجتمعان
همچو کفار در زمان رسول
قصد کرده ورا ز کید و فضول
گشته پنهان ز فکرشان در غار
با ابوبکر احمد مختار
هم مسیح از غم گروه جهود
رفته پنهان به سوی چرخ کبود
قصد موسی چو کرد هم فرعون
غرقه شد چون نبودش از حق عون
همچنین با خلیل آن نمرود
که فکندش میان آتش و دود
گشت آتش بر او گل و نسرین
کشته شد خود ز پشه آن بیدین
همچنین قوم هود و نوح جواد
چون رسید از خدایشان میعاد
همه از باد و آب نیست شدند
زانکه لایقه بمسخ و خسف بدند
نیت بد که بود ایشان را
آن گروه کژ پریشان را
آن بلا بازگشت بر سرشان
زانکه آن قهر بود در خورشان
تیغ را میزدند بر خود از آن
خونهاشان چو سیل گشت روان
گرنه بر خود همیزدند به قهر
خونشان از چه شد روانه چو نهر
ابلهی دید کس که خویش کشد
تیغ بر حلق خود بخشم کشد!
در گمانش که زخم بر دگر است
عاقبت دید زخم بر جگر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.