فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۴
تو ایمن بباش و به شادی برو
چو رفتی یکی کار برساز نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۳
تو از مرگ من هیچ غمگین مشو
که اندر جهان این سخن نیست نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود » بخش ۲
برآمد ز هر دو سپه کوس و غو
بجنبید در قلبگه شاه نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۷
تو باید که باشی برین پیش رو
که پیری به فرهنگ و بر سال نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۲
رده برکشیدند و برخاست غو
بیامد دوان یانس پیش رو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۳
به نعمان بفرمود منذر که رو
فسیله گزین از گلهدار نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۱
بفرمود منذر به نعمان که رو
یکی لشکری ساز شیران نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۴
ز سی نیز بهرام بد پیش رو
که هم تاجور بود و هم شیر نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۵
به جایی که چون من بود پیش رو
سنان سواران بود خار و خو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۷
نماندم نمکسود و هیزم نه جو
نه چیزی پدیدست تا جودرو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲
پس بازداران صد و شست یوز
ببردند با شاه گیتی فرزو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
بدو سرشبان گفت ز ایدر برو
دهی تازه پیش اندر آیدت نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۰
به ایران هرانکس که بد پیشرو
ز پیران و از نامداران نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۲
ز ترکان هرانکس که بد پیش رو
ز پیران و خنجرگزاران تو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۷
به بهرام گور آن زمان گفت رو
بیارای دل را به دیدار نو