رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴
دل خسته و بستهٔ مسلسل موییست
خون گشته و کشتهٔ بت هندوییست
سودی ندهد نصیحتت، ای واعظ
ای خانهخراب طرفه یک پهلوییست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
ز کهتر پرستیدن و خوشخوییست
ز مهمتر نوازیدن و نیکوییست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ
نکوکاری ار چه بر از خوش خوییست
بسی جای زشتی به از نیکوییست
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
سبب عاشقان نه نیکوییست
آفت دلبران نه مه روییست
عشق ذات و صفات شرکت نیست
بت پرستیدن از سیه روییست
عشق هم عاشقست و هم معشوق
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللّٰه علیه
در جهانی که نظم او ز دوییست
باعثش بدخویی و نیک خوییست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو
ترا بسیار خصلت جز نکوییست
بگویم راست مردی راستگوییست
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
مرا هر دو جهان بر مثل موئیست
به آتش سوزمش این دم که هوئیست
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵
در خرابات عاشقان کوییست
وندرو خانهٔ پریروییست
طوقداران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست
به نفس چون نسیم جان بخشد
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا (من و آن دلبر خراباتی - فی طریق الهوی کمایاتی)
در خرابات عاشقان کوییست
وندر آن خانه یک پریروییست
طوقداران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست
در خم زلف همچو چوگانش
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۰
بر سر کوی خرابات محبت کوئیست
که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست
دهنش یکسر مویست و میانش یک موی
وز میان تن من تا بمیانش موئیست
ابروی او که ز چشمم نرود پیوسته
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴
نفس باد صبا بیش معنبر بوییست
این چنین نکهت جان بخش هم از گیسوییست
بوی آن موی به هر سو که گذر خواهد کرد
سوی آن بوی شو ای دل که چه بس خوش بوییست
چشم سرمست و سر زلف تو بس آشفتست
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۸ - نامۀ هفتم از زبان عاشق
کارت همه ناز و تندخوییست
رسمت چو زمانه کینهجوییست
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱
مرا با روی تو پیوسته روییست
زیانی نی، که از وجه نکوییست
هوس دارم که: در پایت بمیرم
بعالم هر کسی را آرزوییست
ز شوق چشم میگونش خرابیم
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۷ - در شرح حدیث اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک
هم به هر قبه ای تو را روییست
هم به هر جانبیت پهلوییست
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۱ - در بیان آنکه هر یک از جمال و عشق مرغیست از آشیان وحدت پریده و بر شاخسار مظاهر کثرت آرمیده اگر نوای عزت معشوقیست از آنجاست و اگر ناله محنت عاشقیست هم از آنجاست
ولی زانجا که حکم خوبروییست
ز پرده خوبرو در تنگ خوییست
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۶ - گرفتن زلیخا سر راه یوسف را و التفات نایافتن و بعد از آن به خانه رفتن و بت را شکستن و ایمان به خدای تعالی آوردن و پس بر سر راه وی آمدن و التفات یافتن
ز دینار زرش صد سرخروییست
تظلم کردن از وی هرزه گوییست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
او شاه ولایت نکوییست
جان تن عشق و مهرجوییست
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۴ - ایضا فی الموعظه النصیحه
هر بنفشه که بر لب جوییست
گره زلف عنبرینموییست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۴
هرچند درین گلشن هرسو گل خودروییست
از خون شهیدانت در رنگ حنا بوییست
از سلسلهٔ تحقیق غافل نتوان بودن
طول امل آفاق از عالم گیسوییست
ای چرخ سر ما را پامال جفا مپسند
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا
خدا دریا و این عالم سبوئیست
سبو را ز آب دریا آبروئیست