هم به هر قبه ای تو را روییست
هم به هر جانبیت پهلوییست
پهلوی راست سوی گلشن غیب
پهلوی چپ درین نشیمن ریب
در میان دو پهلویت پیوست
نفس دشمن نهاد کرده نشست
از چپ و راست جنس وهب و عمل
هر چه آید بری ز نقص و خلل
یا براندازش به حرص و هوا
یا بپالایدش به عجب و ریا
هر که باشد جز او چه جن و چه انس
چه ز جنس بشر چه دیگر جنس
یا گریزان شود به لاحولی
یا موافق به فعلی و قولی
لیک این نفس شوم بدکاره
که هم آغوش توست همواره
نه به تدبیر ازان توان رستن
نه به تزویر ازان توان جستن
در نگیرد بدو نه مهر و نه کین
سر اعدا عدوک اینست این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، شاعر به توصیف وجود نفس انسانی میپردازد که همواره در کنار انسان است و بر رفتار و اعمال او تأثیر میگذارد. او میگوید که نفس مانند دو پهلو عمل میکند؛ یکی به سوی خوبیها و دیگری به سمت بدیها. انسان در تلاش است که این نفس را کنترل کند، اما نمیتواند به سادگی از آن رهایی یابد. این نفس میتواند انسان را به خطا و گناه سوق دهد یا آن را به سمت خودپسندی و ریا ببرد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که هیچ تدبیری نمیتواند انسان را از این نفس بدکار رهایی بخشد و این دشمنی همواره در درون او حضور دارد.
هوش مصنوعی: در هر مکانی که بروی، آثار تو وجود دارد و در هر سمتی که باشی، نشانهای از تو دیده میشود.
هوش مصنوعی: در سمت راست باغی از حقیقت و نور وجود دارد و در سمت چپ، در این جهان و محیطی که در آن قرار داریم، تردید و شک وجود دارد.
هوش مصنوعی: در بین دو طرف بدنت، نفس دشمن بر تو چیره شده و در جای خود مستقر شده است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از هر سمت به ما میرسد، چه هدیه باشد و چه عمل نیک، اگر خالی از نقص و کم و کاست باشد، پذیرفته میشود.
هوش مصنوعی: یا او را با حرص و هوس قضاوت کن، یا با غرور و تظاهر بپالایش.
هوش مصنوعی: هر کس غیر از او باشد، چه از جن باشد و چه از انسان، چه از جنس بشر باشد و چه از جنسهای دیگر، هیچ اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: شخص ممکن است از وضعیت فعلی فرار کند یا اینکه با عمل و سخن خود با آن وضعیت همسو شود.
هوش مصنوعی: اما این نفس پلید و بدکردار همیشه در کنار توست.
هوش مصنوعی: نه با تدبیر و نقشهکشی میتوان از آن رهایی یافت، و نه با فریب و نیرنگ میتوان از آن فرار کرد.
هوش مصنوعی: در دل و جان کسی که با محبت و دوستی رفتار کند، نه مهر و عشق و نه کینه و نفرت جای نمیگیرد. این طبیعت دشمنان است که عواطف خود را با خشونت و دشمنی ابراز میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.