سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۷ - و ان علیک لعنتی الی یوم الدین
آب طاعت برید از جویش
نیل لعنت کشید بر رویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۳ - فیالهدایة
هر هدایت که داری ای درویش
هدیهٔ حق شمر نه کردهٔ خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳ - اندر کرامت نبوّت
کفر اشهاد کرده بر مویش
عقل دریوزه کرده از کویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام
مصطفی چشم روشن از رویش
شاد زهرا چو گشت وی شویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۴ - ذکر معنی و برهان عشق
در ره بینیازی ای درویش
رَو تو بیگانهوار از پی خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۲ - اندر صفت خوب رویان و شاهدان گوید
دیو همچون ملک شد از رویش
روز شب گشته زان سیه مویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۷ - در طلب دنیا و غرور او گوید
چون قیامت برآید از کویش
روی باشد قفا قفا رویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۳ - حکایت
آز دارد بر آستانهٔ خویش
صد هزاران توانگر درویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۵ - اندر ترک دنیا و ریاضت نفس گوید
دارد از بهر پختگی درویش
هیزم خشک ز آتشِ دل خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۵ - مثل اندر حال ادبار
کین بپسنده مردم درویش
خورد از خونبهای دیدهٔ خویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۵ - در حلم پادشاه و احتمال از زیردستان
وانکه بد گفت نیکویی گویش
ور نجوید ترا تو میجویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۷ - حکایت اندر کار نادانی و بیسیاستی پادشاه
کز بدی خویت و ز مردی خویش
هم پیاده شوند و هم درویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
وقت آن کو کمان به خاطر خویش
زه کند از برای ده درویش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
گویی آمد ز خانه و کویش
خوی خوش بر نظارهٔ رویش
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۹۸
دیدم چو مه و مهر میان کویش
گرمابه زده آبچکان از مویش
گفتم که یکی بوسه دهم بر رویش
زینسو زن من رسید وز آنسو شویش
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۱- سورة هود - مکیة » ۲ - النوبة الثالثة
ما را بمران چو سایلان از در خویش
بنگر صنما که عاشقم یا درویش
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷۴- سورة المدثر- مکیة » النوبة الثالثة
هر که او را دلی و جانی بود
شد بمیدان عاشقی کویش
کشته گشتند عاشقان و هنوز
نشنیدست هیچکس بویش
رحلت عاشقان ز هر سویی
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - آگاهی خسرو از مرگ پدر
گرت سر در گل است آن جا مشویش
و گر لب بر سخن با کس مگویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزمگاه
گلی کاول برآرد طرف جویش
فزون باشد ز صد گلزار بویش