|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر لحظهای دلنشین را توصیف میکند که در آن زیبایی محبوبش، همچون ماه و خورشید، در برابر چشمانش حاضر است. او به خاطر زیبایی و جذابیت او دلتنگی میکند و میخواهد بوسهای بر لبانش بزند. در عین حال، او به خاطر وجود همسرش به این احساسات دست یافته است.
هوش مصنوعی: دیدم که او مانند ماه و آفتاب در میان راهش بسان یک گرمابه، آبچکانی از مویش جاری است.
هوش مصنوعی: گفتم که یک بوسه به رویش بزنم، اما همسر من از این سمت رسید و شوهرش از طرفی دیگر آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما را بمران چو سایلان از در خویش
بنگر صنما که عاشقم یا درویش
آتش در زن ز کبریا در کویش
تاره نبرد هیچ فضولی سویش
و آن روی چو ماه را بپوش از مویش
تا دیده هر خسی نبیند رویش
آتش در زن بگیر پا در کویش
تازه نبرد هیچ فضول سویش
آنروی چو ماه را بپوش از مویش
تا دیدهٔ هر خسی نبیند رویش
همسایه که میل طبع بینی سویش
فردوس برین بود سرا در کویش
وآن را که نخواهی که ببینی رویش
دوزخ باشد بهشت در پهلویش
ناگشته شبی چو طره هم زانویش
در پای فتاد کارم از گیسویش
دل در سر او رفت و من سوخته دل
خوردم جگر سوخته از پهلویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.