فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۴
ز صندوق و یاقوت و بازوی خویش
ز دینار و دیبا به پهلوی خویش
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۶ - چنین گفت آنگه به فرمانبران
ترا جای روبم به گیسوی خویش
ترا دانم اندر جهان شوی خویش
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۳ - کنون بشنو ای خال ِ آزاد مرد
ببسته به رسم عرب روی خویش
به دستار پوشیده گیسوی خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹ - ملاقات کردن فرامرز و بانوگشسب
مشو غره بر زور و بازوی خویش
بر این برز و بازوی و هم خوی خویش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۱ - صفت جنگ کردن خورشید
گروهی زده دست بر روی خویش
همه مویه کردند بر شوی خویش
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در مدح افتخار دین علی
نوبهار تازه پیدا کرد رنگ و بوی خویش
برگرفت از باد مشکین گل نقاب از روی خویش
بوستان چون جلوه زد گل را بطرف جوی خویش
کرد گل عاشق جهانرا بر رخ نیکوی خویش
مرغ دستانزن بلحن حلق دستانگوی خویش
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی
چو برقع براندازم از روی خویش
ندارم جهان را به یک موی خویش
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
چاکرش را کرد مرد کوی خویش
داد با نعلین راهش سوی خویش
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
چون نمود از زیر برقع روی خویش
بست صد زنارش از یک موی خویش
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ذالنون که چهل مرقع پوش را که جان داده بودند دید
سایه در گردانمش در کوی خویش
پس برآرم آفتاب روی خویش
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
سالها بر خاک سودم روی خویش
تا شبی خوانی مرا تو سوی خویش
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گه علم میبینی و بازوی خویش
گه نظاره میکنی بر موی خویش
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
شیرخور نه از من از بازوی خویش
زانکه خواهی خورد از پهلوی خویش
سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱ - سرآغاز
چو روزی به سعی آوری سوی خویش
مکن تکیه بر زور بازوی خویش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۴
مردانه وار بر گذر از آرزوی خویش
دیگر مبین به دیده خود دیده سوی خویش
روی دل کسان نتوان دید و روی دوست
گر روی دوست خواهی منگر به روی خویش
ور برگ ترک خویشتنت نیست در سلوک
[...]