ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۰
ای گرد گرد گنبد طارونی
یکبارگی بدین عجبی چونی؟
گردان منم به حال و نه گردونم
گردان نهای به حال و تو گردونی
گر راه نیست سوی تو پیری را
[...]
خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۰۶
تو لاله سُرخ و لؤلؤ مکنونی
من مجنونم تو لیلی مجنونی
تو مشتریان با بضاعت داری
با مشتریان بی بضاعت چونی
خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۱۱۳
تولاله سرخ و لؤلؤ مکنونی
من مجنونم تو لیلی مجنونی
تو مشتریان بابضاعت داری
با مشتریان بی بضاعت چونی
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۹۸
تو لاله سرخ و لؤلؤ مکنونی
من مجنونم تو لیلی مجنونی
تو مشتریان با بضاعت داری
با مشتریان بی بضاعت چونی؟
خواجه عبدالله انصاری » مناجات پیر انصار » شمارهٔ ۲۱۱
تو لاله سرخ و لؤلؤ مکنونی
من مجنونم تولیلی مجنونی
تو مشتریان با بضاعت داری
با مشتریان بی بضاعت چونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
کسی کز راستی جوید فزونی
کند پیروزی او را رهنمونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
بدو گفت ای سزاوار فزونی
نگویی تا خود از دی باز چونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
که تو جانی مرا وز جان فزونی
که جانم را به شادی رهنمونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
دو زلفش خوانده نقش هر فسونی
گرفته تاب هر جیمی و نونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۴ - پاسخ دادن رامین ویس را
همی خواندم فسونی بر فسونی
همی شستم ز دل خونی به خونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
چه باید مهر با چندین زبونی
ترا کمی و دشمن را فزونی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
نه جستی گرگ بر میشی فزونی
نه کردی میش گرگی را زبونی
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۵۵
من دل سوته را لایق ندونی
که در دیوان عشاقت بخونی
هزارون بارم از خونی ببو کم
ز تو زیرا که بحر بیکرونی
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱
ای شاه نگویمت که چون گردونی
زیراکه به قدر و جاه از او افزونی
از قدر و محل همی ندانم چونی
گوییکه ز وهم آدمی بیرونی
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - در هجای معجزی
حاجت صد هزار ... قوی
شد ز ... روا که مابونی
حاجب من روا نگشت از تو
گرچه از خواسته چو قارونی
پس چو به بنگرم بر تو و من
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳ - فصل وحدت و شرح عظمت
نه بزرگیش هست از افزونی
ذات او بر ز چندی و چونی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۲ - فیالحکمة و سبب رزق الرازق
روزیت داد نُه مه از خونی
کردگار حکیم بیچونی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۵ - فصل اندر تقدیس
ذات او فارغست از چونی
زشت و نیکو درون و بیرونی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۰ - صفةالمغرورین فی دارالدّنیا
گفت شیخا بگوی تا چونی
تا به رنج زمانه مرهونی
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۶۰ - امامزاده صابونی
فرزند من نبیره میمونی
ابلیس دیگر است نملعونی
اصرار کرده بر پدر آزاری
همچون امامزاده صابونی
آن را نصیبه از پدر آزردن
[...]