گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۶
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۱ - داستان موبد صاحب‌نظر

 

موبد‌ی از کشور هندوستان

رهگذر‌ی کرد سوی بوستان

۱ بیت
نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

گل فشانی کرده‌ام زین بوستان

یاد داریدم به خود ای دوستان

۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقالة العاشر

 

گفت ای خلوت‌سرا‌ی دوستان

پای تا سر بوستان در بوستان

۱ بیت
عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲۰ - نالیدن بلبل در فراق گل

 

بلبل از باد صبا در بوستان

نوحه می‌کردند بهر دوستان

۱ بیت
عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۷ - مثال دیگر هم درین معنی

 

پیل باید تا چو خسپد او ستان

خواب بیند خطهٔ هندوستان

۱ بیت
مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

صبح است یا نور قمر یا آینه یا روست آن

شام است یا مشکین زره یا غالیه یا موست آن

دوش است و بر یا گردن است یا قاقم و دیبای روم

عاج است یا بلورتر یا ساعد و بازوست آن

ابروست یا قوس و قزح یا عنبر تر بر قمر

[...]

۷ بیت
مجد همگر
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۱

 

پای در زنجیر پیشِ دوستان

بِهْ که با بیگانگان در بوستان

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۳ - سبب نظم کتاب

 

دریغ آمدم زآن همه بوستان

تهیدست رفتن سوی دوستان

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۳ - سبب نظم کتاب

 

گل آورد سعدیْ سوی بوستان

به شوخی و فلفل به هندوستان

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی

 

یکی را به زندانْ درش دوستان

کجا مانَدَش، عیشِ در بوستان؟

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۸ - حکایت

 

یکی حجره خاص از پی دوستان

در حجره اندر سرا بوستان

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۱ - موعظه و تنبیه

 

پس از ما همین گل دمد بوستان

نشینند با یکدگر دوستان

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۱

 

پای در زنجیر پیشِ دوستان

بِهْ که با بیگانگان در بوستان

شنیدم گوسپندی را بزرگی

رهانید از دهان و دستِ گرگی

۲ بیت
سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۲

 

دورم دریغ موسمِ عشرت ز دوستان

نزدیک شد که باز شود تازه بوستان

یارم نمی خورد غم من هیچ و من همه

خون می¬خورم به جای مِی آخر نکوست آن

هرگز نداشت بی گره کینه ابروان

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » دستورنامه » بخش ۳۶ - حکایت

 

یکی گفت اگر صاحب بوستان

نیت خیر کردست نیکوست آن

۱ بیت
حکیم نزاری
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
 
تعداد کل نتایج: ۱۱۶