رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴۵
یک سو کشمش چادر، یک سو نهمش موزه
این مرده اگر خیزد، ورنه من و چلغوزه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۷ - فی مثالب شعراء المدّعین
همچو سگ در به در به دریوزه
خوانده مر زهر را شکر بوزه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۵ - در مثالب علوی زرمدی گوید
از پی نان و آب هر روزه
زهر را خوانده ای شکر بوزه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱۹ - طلب قبا از مخدوم کند
شهاب دولت و دین ای کسی که هست مدام
نیاز راز تو عید و سؤال را روزه
ستاره را ز رواء تو کیک دریاچه
زمانه را ز سخای تو ریگ در موزه
ز سرخرویی توفیق تست نزد خرد
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۸
ای با تو مرا دوستی سی روزه
از خدمت تو وصل کنم دریوزه
گفتی که چرا تو آب را نادیده
ای جان جهان سبک کشیدی موزه
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۸
زهر است مرا غذای هر روزه
زین کاسهٔ سرنگون پیروزه
وز دهر سیاه کاسه در کاسم
صد ساله غم است شرب یک روزه
دهر است کمینه کاسه گردانی
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
چشمهای کاین حصار پیروزه
کرده زو آب و رنگ دریوزه
عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۱
ای دوست بدان کاین فلک پیروزه
از حلقهٔ جمع ما کند دریوزه
هر کس که کشد دمی ازین پستان شیر
بالغ گردد گرچه بود یک روزه
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۵) حکایت رابعه رحمها الله
دگر باره برفت از بهر کوزه
که تا بگشاید آن دلتنگ روزه
عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو
نشستی در غم یک پای موزه
که گفتت جز بگل نگشای روزه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۷
روی تو نماز آمد و چشمت روزه
وین هر دو کنند از لبت دریوزه
جرمی کردم مگر که من مست بدم
آب تو بخوردم و شکستم کوزه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۲
مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه
تا روزه کند ترا به حق دریوزه
آب حیوان خنک کند دلسوزه
این روزه چو کوزه است مشکن کوزه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۸
هین نوبت صبر آمد و ماه روزه
روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه
بر خوان فلک گردد پی دریوزه
تا پنبهٔ جان باز رهد از غوزه
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۸ - در بیان آنکه هر که خدا را دانست از مرگ نترسد چون دید که بعد از مرگ حیاتی باقی دارد خوشتر و لذیذتر از حیات دنیا و در تفسیر این آیه لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف و لاصلبنکم اجمعین
عیش این علام دو سه روزه
بود از بحر عشق یک کوزه
اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۹ - در معذرت و فروتنی خود و تاریخ کتاب
اگرش قطرهایست در کوزه
هم از آن بحرهاست در یوزه
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵۴
دل ابن یمین گرچه ز غصه خون همی گردد
ازین بخت سیه روز و ازین گردون پیروزه
ولیکن زین خرف گشته سپهر ناسپاس ایدل
چه گویم ز نادانی کله میسازد از موزه
معاذ الله اگر روزی بغیری احتیاج افتد
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات
می رسم بر در تو هر روزه
شی ء لله زنان به دریوزه