×
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۲
ز هر خاشهای خویشتن پرورد
که جز خاش وی را چه اندر خورد؟
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷
برآشفت یک روز و سوگند خورد
به روز سپید و شب لاژورد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵
چه نامی بدو گفت فرشیدورد
نه بوم و نه پوشش نه خواب و نه خورد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵
چنین داد پاسخ که فرشیدورد
بماند همه ساله بیخواب و خورد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
یکی مادرش سخت سوگند خورد
که بیزارم از گنبد لاژورد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۲
به دادار دارنده سوگند خورد
به روز سپید و شب لاژورد
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۴
بدادار دارنده سوگند خورد
بروز سپید و شب لاژورد
کسایی » دیوان اشعار » سرخ رویی و زرد رویی
نورد بودم ، تا ورد من مُورَّد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد
کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام
ز ورقه شب و روز یاد آورد
گه و بیگه از بهر او غم خورد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۴ - پرسشی دیگر از برهمن
به ناز آنچه زاید همی پرورد
چو پرورد بکشد هم آن گه خورد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
مرا هست این نکویی مادر آورد
مرا دایه به مهر و ناز پرورد
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
چو بشنید گودرز سوگند خورد
بدین نیلگون گنبد لاجورد
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰ - جنگ کردن رستم با فرامرز و بانو گشسب (و) آزمودن رستم، ایشان را پنهان داشتن خود را در جنگ
تهمتن یکی سخت سوگند خورد
برآرنده گنبد لاجورد