فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴
سواری که نامش کلاهور بود
که مازندران زو پر از شور بود
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۷
ز درد و غم و رنج دل دور بود
بدی را تن دیو رنجور بود
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
دو کشور سراسر پر از شور بود
جهان را دل از آشتی کور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۶ - سخن فردوسی
چو جامی گهر بود و منثور بود
طبایع ز پیوند او دور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴
گرامی پشوتن که دستور بود
ز کشتن دلش سخت رنجور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۶
بر اردوان همچو دستور بود
بران خواسته نیز گنجور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۵
به میدان تو گفتی یکی سور بود
میان اندرون شاه شاپور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲
سیم روز جشن و می و سور بود
غم از کاخ شاه جهان دور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۰
کجا پهلوان بود و دستور بود
چو رزم آمدی پیش رنجور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
یکی آنک بر دست گنجور بود
نگهبان آن نامه دستور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
نشستنگهش جند شاپور بود
از ایران وز باختر دور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۴ - داستان مهبود با زروان
که او را یکی پاک دستور بود
که بیدار دل بود و گنجور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
که این زن که از تخم جمهور بود
همیشه ز کردار بد دور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
ازین دودمان شاه جمهور بود
که رایش ز کردار بد دور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۹
کمانش ببرد آنک گنجور بود
بران کار گستهم دستور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۹
به پیروزه بر جای دستور بود
که از کدخداییش رنجور بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳
که خاتون چینی ز فغفور بود
به گوهر زکردار بد دور بود
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴
مرین مرد را نام کافور بود
که او را بران شهر منشور بود
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۶
ز گیتی مرا خود یکی پور بود
همم پور و هم پاک دستور بود