فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
چو میغی بود تیغ هندوانی
ازو بارنده سیل ارغوانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
من از دادار ترسم با جوانی
نترسی تو که پیر ناتوانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
بیار ای ویس جام خسروانی
درو می چون رخانت ارغوانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
بدین بی مایگی عمر و جوانی
به سر بردن به یک زن چون توانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
اگرچه در زمانه پهلوانی
به نام نیک بیش از خسروانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را
توی ویسه که ماه نیکوانی
به چشم و زلف شاه جادوانی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
به پیران کن تقرب تا توانی
که ایشانند آگاه از جوانی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
بدان زاری که پیر ناتوانی
فرو ریزد بسر، خاک جوانی
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
بکن عدل و کرم گر میتوانی
کتاب ظلم را دیگر نخوانی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید
سفرکن جان بابا تا توانی
نظر میدار ایّام جوانی
اوحدی » جام جم » بخش ۶۳ - در حال پیشه کاران راست کردار
ورچه کناس را نجس خوانی
آنچه او میکند تو نتوانی
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۱۸ - حدیث گفتن قاصد با معشوق
بدین سرگشتگی مسکین جوانی
غریبی دردمندی ناتوانی
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۰
جامع عالمی اگر دانی
نسخهٔ خویش را فرو خوانی
بی همه چون همه تویی همه را
از خودش می طلب که تو آنی
قاسم انوار » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بیان واقعه دیدن امیر تیمور
بدان زاری که پیر ناتوانی
فرو گرید سر خاک جوانی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۷ - عقد سی ام در تواضع که شاخ سربلندی شکستن است و بر خاک نیازمندی نشستن
گر چنین نامه خود بر خوانی
بار نامه پس از این نتوانی