سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۰ - فی الرضا والتسلیم بحکمه و قضائه
گر ترا تیغ تن زند اه کن
ور ترا زخم حق زند خه کن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۲ - فی تحقیق العشق
کرد پیش آر و گفت کوتهکن
با چنین گفت کرد همرهکن
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۸
ثقه الدین دراز بادت عمر
کوتهی را به رنج من ره کن
عمر شکر ار دراز می خواهی
به عطا عمر وعده کوته کن
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶
ای صبح مرا حدیث آن مه کن
ای باد، مرا ز زلفش آگه کن
ای قرصهٔ آفتاب پیش من
بگشای زبان، قصد آن مه کن
ای خیل خیال دوست هر ساعت
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا
کنون گر دوزخی خواهی نگه کن
همه آبش همه نانش سیه کن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
کنار بحر کشتی بین و ره کن
نهنگان طبیعت را تبه کن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
خراباتی شو و رُخها سیه کن
دمادم عشقبازی در کنه کن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
شب تاریک در اینجا تو ره کن
در این درگاه عزم بارگه کن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
از این ذرّات بیرون آی و ره کن
ز پردههان تو قصدبارگه کن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
از این ذرّات بیرون آی و ره کن
ز دید روی خود در شه نگه کن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۷ - الصدق
ای دل سررشتهٔ اَمَل کوته کن
خود را زبد و نیک جهان آگه کن
اول قدمی به صدق اندر ره نه
وانگاه حدیث رهروان کوته کن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۷
مگو دگر کوته کن سکوت را همره کن
نظر به شاهنشه کن نظاره آن مه کن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۱ - عرض صحیفهٔ طولانی نصیحت، پیش ضمیر ملهم سلطان، که نسخهایست صحیح از لوح محفوظ حفظ الله تعالی عن التلویح السو
به چندین، مشعل امشب کار ره کن
ره ظلمات فردا را نگه کن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۸ - عقد هفتم در شرح تصوف که بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلف
دستت از حرص و شره کوته کن
در صف اهل قناعت ره کن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۲ - مناجات در طلب آتش غیرت افروختن و موانع مقام قرب سوختن
وادی بعد بر او کوته کن
به سراپرده قربش ره کن
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۳
معنی طلبی، بساط صورت ته کن
بگذار حزین فسانه، ساز ره کن
در مجلس حال، قال را ره نبود
دل می خواهی زبان خود کوته کن