گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

ز کج بینی به زلفت نسبت چین ختن کردم

غلط بود آن چه من دیدم خطا بود آن چه من کردم

اگر از محنت غربت بمیرم جای آن دارد

که بهر چون تو بدخوئی چرا ترک وطن کردم

اگر از تربتم بوی وفا ناید عجب نبود

[...]

محتشم کاشانی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴

 

تا من از صیقل می آینه روشن کردم

شیشه را شمع ره شیخ و برهمن کردم

آب آهن همه از دیده زنجیر چکید

بسکه چون سلسله در بند تو شیون کردم

لایق برق نشد باد هم از ننگ نبرد

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹۶

 

زغفلت عمر خود را چون قلم صرف سخن کردم

ندید از برق نی ظلمی که من بر خویشتن کردم

اگر می بود در دل آفتاب روشنی می شد

دم گرمی که من چون شمع صرف انجمن کردم

زدم پای سلامت آنقدر بر سنگ از غیرت

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵

 

بی لاله رخسارت، گر سیر چمن کردم

صد شکوه ز بی برگی، با سرو و سمن کردم

غم ریخته در غربت،لیکن نکنم شکوه

کاندوه دل افزون شد، گر یاد وطن کردم

طغرای مشهدی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم

از فراق تو چه گل‌ها که بدامن کردم

شد کفن دوختم آن جامه که از تار وفا

سیه آنروز که این رشته بسوزن کردم

گفتم از عشق فروغی رسدم آه که شد

[...]

مشتاق اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۰

 

حکایت گل روی تو در چمن کردم

هزار طعنه از آن روی بر سمن کردم

به داد تشنگیم آب خضر گو نرسید

عقیق لعل لب یار در دهن کردم

نکرد غنچهٔ امید من گل از جایی

[...]

سعیدا
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

دوستان را به خود از بهر تو دشمن کردم

کس به دشمن نکند آنچه به خود من کردم

دامنم گشت ز خون مژه گلگون این بود

آن گل عیش که من بی تو به دامن کردم

خرمن هستی خود سوختم از آه ببین

[...]

رفیق اصفهانی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۷ - به مرحوم میرزا عبدالوهاب نگاشته

 

دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم

در فراق تو چه گل ها که به دامن کردم

یغمای جندقی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸

 

بر سر آتش سوزنده نشیمن کردم

معنی عشق تو را بر همه روشن کردم

کسی از دور فلک این همه اندیشه نکرد

که من از گردش آن نرگس رهزن کردم

خادم غیر شدم با همه غیرت عشق

[...]

فروغی بسطامی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸

 

بس که از آه سحر مشعله روشن کردم

دزد شب را سوی دل راه معین کردم

نیر تبریزی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۴ - شاهد و شمع

 

شاهدی گفت بشمعی کامشب

در و دیوار، مزین کردم

دیشب از شوق، نخفتم یکدم

دوختم جامه و بر تن کردم

دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت

[...]

پروین اعتصامی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸ - لاله سیراب

 

نفسی داشتم و ناله و شیون کردم

بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم

گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من

لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم

لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode