مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲
در حبس مرنج با چنین آهنها
صالح بیتو چگونه باشم تنها
گه خون گریم به مرگ تو دامنها
گه پاره کنم ز درد پیراهنها
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۰ - التمثیل بقصّة آدم علیهالسلام و سبب عشقه
آدم از عشق اهبِطوُا منها
آمد اندر جهان جان تنها
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۹ - فی ترک المخالطة معالاوباش
با چنین تیرها و جوشنها
دانکه تنها ترا به از تن ها
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
نشسته پیش او شاپور تنها
فرو کرده ز هر نوعی سخنها
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
گرفتی یاد کودک آن سخنها
نوشتی چون شدی در خانه تنها
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
مگر میگشت روزی در چمنها
خوشی میخواند این اشعار تنها:
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۲) گفتار مرد خدای پرست
مرا درمغزِ دل دردیست تنها
کزو میزاید این چندین سخنها
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقاله العاشر
کسی را نیست فهم این سخنها
تو با خود روی در روی آر تنها
عطار » خسرونامه » بخش ۱۱ - در مدح خواجه سعدالدّین ابوالفضل
شده سی سال تادل بر سخنها
بخلوت روی آوردست تنها
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
تو خود چون تاب آری مانده تنها
بتنهایی چمنده در چمنها
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
که چون خسرو بخوانْد این نامه تنها
دلش خون شد ز درد این سخنها
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
شه و گل مانده با هم هر دو تنها
بمستی گام زن گرد چمنها
عطار » خسرونامه » بخش ۵۳ - رسیدن خسرو و جهان افروز و یاران بكوه رخام و دیدن پیر نصیحت گو
کنون عمریست تادر گوشه تنها
بدل با خویش میگویم سخنها
عطار » خسرونامه » بخش ۶۶ - رسیدن خسرو و گل با هم و رفتن به روم
تو منگر آن و مشنو آن سخنها
که زود این نو شود چون آن کهن ها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
منم اینجای داده داد جانها
شده امروز اندر عشق تنها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات کردن شیخ اکّافی در حضرت آفریدگار عزّ شانه و آمرزش خواستن او از حق
کف خاکست پیشت جمله جانها
مکن ضایع در اینجاگاه تنها
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
همی گفتند از این شیوه سخنها
همی دانست منصور آن بیانها