فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۰ - نامه کسری به هرمزد
سوی پاک هرمزد فرزند ما
پذیرفته از دل همی پند ما
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶
کجا آن همه بند و پیوندما
کجا آن همه عهد و سوگند ما
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۵
کجا آن همه رسم و سوگند ما
همان بدره و گفته و پند ما
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۷ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک
چنین گفت کاو هست دلبند ما
بگو تا چه سان است فرزند ما
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۲ - بر تخت نشستن شاه بهمن بن اسفندیار و آفرین خواندن پهلوانان
که شاید به خویشی و پیوند ما
که باشد سزاوار و دلبند ما
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۸ - مقالت بیستم در وقاحت ابنای عصر
این دو فرشته شده در بند ما
دیو ز بدنامی پیوند ما
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
وای که تلخ شد دوا، بر دل پرگزند ما
مرگ بود نه زندگی، داروی سودمند ما
از دو لبت نصیب ما، ناز و عتاب میشود
وه که شراب تلخ شد، از تو گلاب و قند ما
عاقبت مراد ما چون همه نامرادیست
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۰
چون نی ز ناله نیست تهی بندبند ما
آه ار نفس زیاده کشد دردمند ما
چون صبحدم به خون شفق غوطه ها زدیم
هر چند بود یک دو نفس نوشخند ما
در بوته ای که سنگ در او آب می شود
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۱
دود از نهاد خلق برآرد گزند ما
افتد به کار شعله گره از سپند ما
دل بر نگارخانه صورت نبسته ایم
از شیر ماهتاب شود آب، قند ما
هرگز چنان نشد که درین دشت پر شکار
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۲
داغ است لاله زار دل دردمند ما
خواند نوا به آتش سوزان سپند ما
تا دور ازان لب شکرین همچو نی شدیم
ترجیع بند ناله بود بندبند ما
ما از شراب لعل به همت گذشته ایم
[...]
صائب » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۰
نگه دارد خدا آن سیمتن را از گزند ما!
که اخگر در گریبان دارد آتش از سپند ما
ز گیرودار ما آسوده باش ای آهوی وحشی
که از بس نارسایی چین نمی گیرد کمند ما
صائب » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۳
غافل مشو ز رتبه شوق بلند ما
از ساق عرش (حلقه) رباید کمند ما
بی طاقتان شوق، هلاک بهانه اند
از ماهتاب سوخته گردد سپند ما
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
رام طاعتیم و کشاکش کمند ما
صید دلیم و گردن تسلیم بند ما
شکر فروش خنده او زهر چشم او
تلخی فزای گریه ما زهرخند ما
گلدسته بند شعله دیدار گشته ایم
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷
ز بیتابی گریزانست جان دردمند ما
نشیند چار زانو بر سر آتش سپند ما
ندارد امتداد افغان جان دردمند ما
بود مد نگاه برق فریاد سپند ما
کدام آهو نگه امروز می آید درین صحرا
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸
زگفت وگو نیامد صید جمعیت به بند ما
مگر ازسعی خاموشی نفسگیردکمندما
اگر از خاکره تاسایه فرقی میتوان کردن
جز این مقدار نتوان یافت از پست و بلند ما
ز سیر برق تازان شرر جولان چه میپرسی
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴
آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما
آماده شد بلای دل دردمند ما
ما مهر از آن پسر سر مویی نمیبریم
برند اگر به خنجر کین بندبند ما
تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشادهایم
[...]
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۵- سوره المائده » ۱۹- آیات ۱۰۳ تا ۱۰۹
نیست یعنی از طمع سوگند ما
بهر خود یا بهر هم پیوند ما
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۴۱- سوره فصّلت » ۲- آیات ۱۰ تا ۱۴
زآنکه می باشید بر مانند ما
آدمی هم شکل و هم پیوند ما
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۳۵ - حمله ی هفتم شاه مظلومان
بگفتندش: ای آرزومند ما
نداری مگر رای و پیوند ما؟