وَ جَعَلَ فِیهٰا رَوٰاسِیَ مِنْ فَوْقِهٰا وَ بٰارَکَ فِیهٰا وَ قَدَّرَ فِیهٰا أَقْوٰاتَهٰا فِی أَرْبَعَةِ أَیّٰامٍ سَوٰاءً لِلسّٰائِلِینَ (۱۰) ثُمَّ اِسْتَویٰ إِلَی اَلسَّمٰاءِ وَ هِیَ دُخٰانٌ فَقٰالَ لَهٰا وَ لِلْأَرْضِ اِئْتِیٰا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قٰالَتٰا أَتَیْنٰا طٰائِعِینَ (۱۱) فَقَضٰاهُنَّ سَبْعَ سَمٰاوٰاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَ أَوْحیٰ فِی کُلِّ سَمٰاءٍ أَمْرَهٰا وَ زَیَّنَّا اَلسَّمٰاءَ اَلدُّنْیٰا بِمَصٰابِیحَ وَ حِفْظاً ذٰلِکَ تَقْدِیرُ اَلْعَزِیزِ اَلْعَلِیمِ (۱۲) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صٰاعِقَةً مِثْلَ صٰاعِقَةِ عٰادٍ وَ ثَمُودَ (۱۳) إِذْ جٰاءَتْهُمُ اَلرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاَّ اَللّٰهَ قٰالُوا لَوْ شٰاءَ رَبُّنٰا لَأَنْزَلَ مَلاٰئِکَةً فَإِنّٰا بِمٰا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کٰافِرُونَ (۱۴)
و گردانید در آن کوههای استوار از بالای آن و برکت داد در آن و تقریر کرد در آن خوردنیهای آن را در چهار روز مساوی برای خواهندگان (۱۰) پس پرداخت بآسمان و آن بود دودی پس گفت مر آن را و مر زمین را که بیائید خواه یا ناخواه گفتند آمدیم فرمانبرداران (۱۱) پس قرار داد آنها را هفت آسمان در دو روز و وحی کرد در هر آسمان کاران را و آراسته کردیم آسمان دنیا را بچراغها و محافظتی اینست قرارداد خدای غالب دانا (۱۲) پس اگر روی گردانیدند پس بگوئیم دادم شما را صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود (۱۳) هنگامی که آمد ایشان را رسولان از میان دستهاشان و از پس سرشان که نپرستید مگر خدا را گفتند اگر خواسته بود پروردگار ما فرستاده بود ملائکه را پس بدرستی که ما بآنچه فرستاده شدید بآن کافرانیم (۱۴)
هم ز فوقش کوه های مرتفع
راست کرد ار هست هوشت مجتمع
زآنکه ارض و کوه نزد امتیاز
وضع اثقال است بر اثقال باز
زین کند عبرت مگر ذی مُدرکی
نیست کش در آفریننده شکی
هر دو محتاجند این کوه و زمین
بر نگهداری که هست اقوی یقین
داد برکت کوه ها را برقرار
از معادن، وز منابع بی شمار
یا بود راجع ضمیران بر زمین
برکت ارض است یعنی این چنین
کرد تقدیر اندر آن ارزاق را
در چهار ایّام مر انفاق را
ز اوست کیفیّات اربع مر مراد
یا عناصر در مزاج و در مراد
هر مرکب یابد از وی لاعلاج
بالسویه اعتدال و امتزاج
هست یکسان آن ز بهر سائلین
هر که مرزوق است یعنی در زمین
قصد پس فرمود خلق آسمان
وآن بخاری بود و دودی در عیان
پس بگفت ارض و سماء را ائتِیَا
طَوعاً أوکَرْهاً به امر و اذن ما
هر دو گفتند آسمان و هم زمین
خالق خود را أتَینَا طآئِعِین
قصد از این ائتیان و امتثال
این دو را تکوین ذات است از مقال
کرد پس هفت آسمان را محکم او
در دو یوم اعنی دو حیث اعظم او
ماده است و صورت آن در حکم عقل
وحی هر یک را نمود امرش به نقل
کرد یعنی وحی بر هر آسمان
چیست تا کارش ز رفتار و نشان
آسمان اولین کو اقرب است
در صفاء و در لطافت اغلب است
مر مصابیحش چنین آراستیم
صاف و پر زیبش چنین می خواستیم
یعنی این استارگان کاندر فراغ
می درخشند از فلک همچون چراغ
شرح این را گفته ایم از پیشتر
از مکرر رو به تکرار نظر
هم نگه ما داشتیم از آفتش
وز شیاطین در کمال رفعتش
این است تقدیر اعنی اندازه ز حق
غالب و دانا به وضع ماخَلَق
پس کنند اعراض گر از ناعقه
پس بگو أنذَرتُکُم عَنْ صَاعِقَه
همچو بر عاد و ثمود اندر سبل
و آمده بود آنکه ایشان را رسل
هم ز پیش و هم ز پشت آن گروه
پند دادند از جوانب وز وجوه
آنکه نپرستید چیزی جز خدا
قوم گفت ار خواستی خود رب ما
تا که نپرستیم چیزی بی ز شک
می فرستادی به نزد ما ملک
پس به چیزی که فرستاده شدید
ما به آن می نگرویم از هر وعید
زآنکه می باشید بر مانند ما
آدمی هم شکل و هم پیوند ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.