ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۸
عشقم که به هر رگم غمی پیوندست
دردم که دلم به درد حاجتمندست
صبرم که به کام پنجهٔ شیرم هست
شکرم که مدام خواهشم خرسندست
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶
دانم که دلم به مهر تو خرسندست
اندازه مهر تو ندانم چندست
رخسار تو دلگشا و لب دلبندست
گفتار خوش تو روح را پیوندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
مگر دُژخیم ویسه دُژ پسندست
که ما را اینچنین در غم فگندهست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
کنون خود دلش لختی مستمندست
نه تنهایی و بی شهری نژندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
ترا گفتار من امروز پندست
چو می تلخست لیکن سودمندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
ازو دندان دشمن بر تو کُندست
که او شیر دمان و پیل تندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
چه سود این بند اگرچه دل پسندست
که بی شلوار خود شلوار بندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
جهان را چند گونه رنگ و بندست
که داند باز کاو را بند چندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
لب شیرین تو پر شهد و قندست
نگویی تا ازان قندی به چندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
مهان کوهند و او چرخ بلندست
میان این و آنها بین که چندست
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۶۹
تاج دنیا و دین خداوند است
در همه کارها خردمندست
در خراسان و در عراق امروز
کیست کاو را به زهد مانندست
چرخ را با بقای دولت او
[...]
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲
امروز ببر زانچه ترا پیوندست
کانها همه بر جان تو فردا بندست
سودی طلب از عمر که سرمایهٔ عمر
روزی چندست و کس نداند چندست
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶
قدر مردم سفر پدید آرد
خانهٔ خویش مرد را بندست
چون به سنگ اندرون بود گوهر
کس نداند که قیمتش چندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۳ - فی توکل العجوز
باز گفتند رزق تو چندست
که دلت قانع است و خرسندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۷ - التمثیل فی اَصحابِ الغَفلةِ والجُهّال
کانکه این زشت را خداوندست
بهر زشتیش را بیفگندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۷ - اندر جان و دل و تن گوید
تا خدای آن رهی که در بندست
همچو زنجیر در هم افگندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۹ - اندر آنکه آدمی پس از اشیاء و جهات پیدا آمد
داند آنکش دلی خردمندست
که از این بانگ تا بدان چندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن
عدل شه نعمت خداوندست
جور او پای خلق را بندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۲ - در تعهّد علمای دیندار
هرکه پرهیزگار و خرسندست
تا دو گیتی است او خداوندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۵۲ - در شرف و وبال و صعود و هبوط کواکب گوید
خانهٔ پنجم آنِ فرزندست
وآنِ اولاد و خویش و پیوندست