×
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷
جهانا! چه بینی تو از بچگان
که گه مادری، گاه مادندرا؟
نه پاذیر باید تو را نه ستون
نه دیوار خشت و نه زآهن درا
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰
به کشتن ندادند فرزند را
نه از دودهٔ خویش و پیوند را
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱
نهانی بدو داد فرزند را
چنان شاه شاخ برومند را
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
به فرهنگیان داد فرزند را
چنان بار شاخ برومند را
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
دبیری بیاموز فرزند را
چوهستی بود خویش و پیوند را
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
بدیشان سپرد آن دو فرزند را
دو مهتر نژاد خردمند را
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰ - جنگ کردن رستم با فرامرز و بانو گشسب (و) آزمودن رستم، ایشان را پنهان داشتن خود را در جنگ
گرفت او کمربند فرزند را
بیازرد فرزند دلبند را
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲ - فارک و بازماندگانش
بیاموخت پرهیز فرزند را
همان دوده ی خویش و پیوند را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز
هم او داد زیور سمرقند را
سمرقند نی کان چنان چند را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۳ - دانش آموختن اسکندر از نقوماجس حکیم پدر ارسطو
به شهزاده بسپرد فرزند را
به پیمان در افزود سوگند را