وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - نیز در مدح ملک اتسز
ای صیت دولت تو بعلم علم شده
بدخواه دولت تو ندیدم ندم شده
تو شاه شرق و غربی وز آثار عدل تو
اطراف شرق و غرب چو صحن حرم شده
طبع مبارک تو و دست جواد تو
[...]
وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح ملک اتسز
آنکه هست از سعی او بنیان دین محکم شده
حضرت او مقصد ذریت آدم شده
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴۹ - ستایش ملک عز الدین مسعود بن ارسلان
بدو مجلس شاه خرم شده
تصاویر پرگار عالم شده
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۰ - مقالت اول در آفرینش آدم
ای به تو سر رشته جان گم شده
دامِ تو آن دانه گندم شده
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی عیسی با خم آب
زنده پی نابرده، مرده گم شده
زاده مرده لیک نامردم شده
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲ - در نعت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم
آن محمد با ولی همدم شده
در میان جان ودل محرم شده
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی با علی (ع) همدم شده
در میان جان و دل محرم شده
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان
چشم خویش فتنهٔ عالم شده
قدّ خویش سایهٔ آدم شده
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
این سموم بخل را همدم شده
و آن ریا و عجب را محرم شده
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و الثلثون
چون تو باشی در تجلی گم شده
تو نباشی مردم ای مردم شده
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
جزو خود کل دید در ره گم شده
بود چون یک قطره در قلزم شده
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
بود نوری رنگ رنگ از هم شده
جملهٔعالم ازو معظم شده
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۴ - وسوسهای کی پادشاهزاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی میکرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره
از وظیفهٔ لطف و نعمت کم شده
خانهٔ شادی او پر غم شده
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۱ - حکایت سرد شدن پیر سفید موی از نفس آن خورشید گرم خوی که با زلف شبرنگ دم از صبح سفید مویی زد
موی سفیدی به قد خم شده
سینه اش آتشکده غم شده
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۱
نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده
صد چو آن طوفان در آب دیده ما گم شده
شهسوارا، تا تو جولان میکنی بر رخش ناز
بس سر پاکان که خاک راه و زیر سم شده
تند میرانی و بس کز هر طرف آهیست گرم
[...]