حکیم نزاری » دستورنامه » بخش ۱۱ - مداح می
گهی مادرش گفتهام مریم است
که چون ابن مریم مبارک دم است
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۲ - پاسخ روز به شب
مگر آنجا که میرسی عدم است
ورنه نادیده در وجود کم است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
یارب، اندر سر هر موی تو چندان چه خم است
زیر آن موی رخت از گل خندان چه کم است
چند گویی که مکن صورت جورم از چشم
مردم چشم تو خود صورت جور و ستم است
ما چو از زلف تو زنار ببستیم، اکنون
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳
گر باغ پر شکوفه و گلزار خرم است
ما را چه سود، چون دل ما بسته غم است
چون باد صبح کرد غم آباد کاینات
بسیار جسته ایم، دلی شادمان کم است
جز سیل غم نبارد ازین سقف نیلگون
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰
حسن تو کاندیشه به کارش گم است
کی به حد معرفت مردم است
پرده برافگن که گه والضحی است
زانکه رهی در تو و در خود گم است
بارگی آهسته تر، ای هوشیار
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - عزم وی ، بر ایجاد گری ، درین ابیات شرح یافته :
مایهٔ هر دزد، که در عالم است
گر چه فزون ست، به قیمت کم است ؟
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - صفت مردم شهر
هر چه ز صنعت به همه عالم است
هست در ایشان و زیادت هم است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۲ - گزیدهٔ از سپهر اول
دگر گفت: سعدی نه از کس کم است
که موج غزل هاش در عالم است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۲ - گزیدهٔ از سپهر اول
خدا داده زانها که در عالم است
به گنجینهٔ ما چه مایه کم است؟؟
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٧ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد وزیر
امروز در زمانه دلم شاد و خرم است
وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
دستور جانپناه که با دولت جوان
از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
دارای ملک و دین که ز یمن وجود او
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٩ - ایضاً له در مدح تاج الدین علی
آنکه دست و دل او مظهر جود و کرم است
وانکه در داد و دهش صد چو فریدون و جم است
قدوه و قبله شاهان جهان خواجه علی
یاور ملک عرب داور ملک عجم است
و آنکه تیغش بگه رزم ز خون دل خصم
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣۵ - در تعریف شادیاخ
یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است
یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین
راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
پرتو روی تو بر کسوت خوبی علم است
زلفت از غالیه بر ماه دو هفته رقم است
چون خم ابروی مشکین تو مانند هلال
شود انگشت نما سوره نون والقلم است
دهن تنگ تو چون لب بسخن بگشاید
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٩
بردم بنزد خواجه شکایت ز رنج فقر
گفتم دوای این بکف همت شماست
بر حال من چو یافت وقوف تمام گفت
زین رنج غم مخور که دوایش بدست ماست
از من گرفت باز طعام و شراب و گفت
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١١٨
در زبان فارسی فرقی میان دال و ذال
یاد گیر از من که این نزد افاضل مبهم است
پیش ازو در لفظ مفرد گر صحیحی ساکن است
دال خوان آن را و باقی که ذال معجم است
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۵ - تحقیق
من و تو، بی من و تو، ما و شماست
همه یک ذات و کثرت از اسماست
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۱۲ - الضلال المبین الفرقة الاولی
زانکه گردش نشانۀعدم است
نقص و تغییر دایماً بهم است
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۱۲ - الضلال المبین الفرقة الاولی
قدر کوکب به نزد حق نه کم است
قول «والنجم» آیت قسم است
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل اول » بخش ۲ - عین الیقین
آنکه ذات آفرین بیش و کم است
از صفت آفریدنش چه غم است
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل دوم » بخش ۴ - حق الیقین
در جهانی که خالی از ستم است
سبب فعل و غایتش بهم است