گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

یارب، اندر سر هر موی تو چندان چه خم است

زیر آن موی رخت از گل خندان چه کم است

چند گویی که مکن صورت جورم از چشم

مردم چشم تو خود صورت جور و ستم است

ما چو از زلف تو زنار ببستیم، اکنون

هم به روی تو اگر روی مرا بر صنم است

گاه گاهی که دمی نیم دمی همچو مسیح

زندگانی اگرم هست همان نیم دم است

ای لب از خون دلم شسته ز بهر خونم

تا چه در دست که لبهای ترا در شکم است

دل من سوی عدم رفت به همراهی صبر

از لب خود خبری پرس که راه عدم است

ماند با خط تو چسبیده سیاهی دو چشم

زان که خط تو تر و دیده من نیز نم است

چه سبب خط ترا ماه بود در فرمان

مگر از خامه دستور عطارد رقم است

مگر از جرعه جام کرمت شسته شود

دل خسرو که بیالوده ز اندوه و غم است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ظهیر فاریابی

روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است

شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است

خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد

می خور انگار که آن نیز وفا و کرم است

شاه انجم زکمین گاه افق بیرون تافت

[...]

اثیر اخسیکتی

الحق این جشن، نه جشن است که باغ ارم است

ارم از لطف مزاجش به وبا متهم است

نقش بند چمنش باد، ز چین لطف است

رنگریز ثمرش ماه ز چرخ کرم است

دامنش پر زر و سیم است که کان امل است

[...]

حکیم نزاری

خوی ترکان همه مایل به جفا و ستم است

آزمودیم بسی، ترک وفادار کم است

این بلایی ست نه ترکی ست به دنباله ی چشم

دل ز ما برد و گر جان بجهد مغتنم است

پیش او هم چو منی را چه محل باشد و قدر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
ابن یمین

آنکه دست و دل او مظهر جود و کرم است

وانکه در داد و دهش صد چو فریدون و جم است

قدوه و قبله شاهان جهان خواجه علی

یاور ملک عرب داور ملک عجم است

و آنکه تیغش بگه رزم ز خون دل خصم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
ناصر بخارایی

یا رب این عید مبارک چو همایون قدم است

کز قدومش همه آفاق چو باغ ارم است

صبح عید است به آهنگ صبوحی برخیز

که ز مرغان سحر بلبله در زیر و بم است

از سر مهر برآور نفس گرم چو صبح

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه