گنجور

 
ابن یمین

یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است

یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است

عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین

راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است

هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد

چون دم جانبخش روح الله مسیح مریم است

هر گلی کز آب و خاک اوش باشد پرورش

خستگان صدمت گردون دونرا مرهم است

کار دل در خاک او چون روح در تن مضمرست

چون فرح درمی در آبش راحت جان مدغم است

دیده از دیدار او روشن چو گیتی ز آفتاب

دل ز نزهتگاه او چون جان ز دانش خرم است

شاید ار بینا و گویا گردد از آب و هواش

نرگس ار چندانکه افتادست و سوسن ابکم است

چون دم عیسی نسیمش جانفزا از بهر چیست

گرنه بوی خلق تاج ملک و دینش همدم است

آنکه گردون گرچه دارد بر جهانی سروری

بر در او حلقه وش قدش بخدمت در خم است

تا ابد عشرت کنان بادا بکاخ شادیاخ

همدمش ابن یمین الحق حریفی محرم است

دور باد از ساحتش باد خزان حادثات

تا همایون بقعه در نزهت بهار عالم است

 
 
 
ابن یمین

در زبان فارسی فرقی میان دال و ذال

یاد گیر از من که این نزد افاضل مبهم است

پیش ازو در لفظ مفرد گر صحیحی ساکن است

دال خوان آن را و باقی که ذال معجم است

سلمان ساوجی

تاج بخش خسروان شاهی کز آب تیغ او

جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است

رای او را زین زر بر پشت صبح اشهب است

قهر او را داغ کین بر ران شام ادهم است

نجم سیار از شهاب تیغ او یک پرتو است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
خیالی بخارایی

گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است

لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است

گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت

از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است

گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان

[...]

جامی

هر پسر کو از پدر لافد نه از فضل و هنر

فی المثل گر دیده را مردم بود نامردم است

شاخ بی بر گر چه باشد از درخت میوه دار

چون نیارد میوه بار اندر شمار هیزم است

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
اهلی شیرازی

چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی در غم است

گوشه‌گیر آن را چه غم گر کار عالم در هم است

در وفاداری رخ زرد مرا بشناس تو

زان که اکسیر وفا بسیار در عالم کم است

کی ز تنهایی به تنگ آیم من مجنون‌صفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه