فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
اگر بی تو ببینم در چمن گل
شود آن گل همه در گردنم غل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
چو رامین یک زمان نالید بر دل
ز دیده سیل خون بارید بر گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان
شکفته بر کنارش لاله و گل
بنفشه رسته و خیری و سنبل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان
شکفته بر رخانش لاله و گل
بنفشه رسته و خیری و سنبل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
چو بشنید این سخن رامین بیدل
تو گفتی چون خری شد مانده در گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
درین اندیشه مانده رام را دل
چو ریشه بود آگنده به پلپل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
بنا گوشش چو دیبای پر از گل
طرازی کرده بر دیبا ز سنبل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
جهان کردم ز آب دیده پر گل
نمود از آب چشمم آتش دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
مکن چندین ستم جانا برین دل
که ما هر دو از این خاکیم و زین گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن
مرا از زلفش آرد بوی سنبل
چو زان رخسار و لب بوی می و گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
بنام تا بنالد زیر بر مل
ببارم تا ببارد ابر بر گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین
تو با من باش همچون رنگ با مل
که من با تو بوم چون بوی با گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را
به بانگ آمد درو قمری و بلبل
دگر مرغان برآوردند غلغل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
همی گفت این سخن رامین بیدل
بمانده تا به زانو رخش در گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
گل رویش به گونه گشت چون گل
ز درد دل همی زد سنگ بر دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
چه برفش بود و چه زهر هلاهل
که در ساعت همی بفسرد ازو دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
هزار آوا زبان بگشاد بر گل
چو مست عاشق اندر بست غلغل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
ز بس اندیشها کش بود در دل
نبود آگاه تا آمد به منزل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
چو شاهنشه فرود آمد به منزل
به پیش شاه شد رامین بی دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۸ - آگاه شدن موبد از گنج بردن رامین با ویس
چو لشکرگه بزد بر دشت آمل
جهان از ساز لشکر گشت پر گُل