فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۲ - وفات یافتن قیصر روم و رزم کسری
بیامد ز عموریه تا حلب
جهان کرد پر جنگ و جوش و جلب
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام
گه آن از تف دل شدی خشک لب
گه این کردی از خون دیده سلب
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۴ - آمدن سپاه مکران و چین به نزدیک کوش
میان بسته و سخت کرده دو لب
همی راند بی بانگ و شور و جلب
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲
نیلوفر و لاله هر دو بیهیچ سبب
این پوشد نیل و آن به خون شوید لب
میشویم و میپوشم ای نوشین لب
در هجر تو رخ به خوان و از نیل سلب
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸
از عشق بهار و بلبل و جام طرب
گل جان چمن بود که آمد بر لب
لب کن چو لب چمن کنون لعل سلب
جان چمن و جان چمانه بطلب
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
نوباوهٔ باغ اولین صلب
لشکرکش عهد آخرین تَلْب
عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » بیان وادی طلب
غرقهٔ دریا بماند خشک لب
سر جانان میکند از جان طلب
عطار » بلبل نامه » بخش ۳ - فرستادن سلیمان(ع) باز را باحضار بلبل ومراعات او ازتشویش
مگو سختش بنه انگشت بر لب
نگه میدارش از منقار و مخلب
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
رو تو درخرقه خدا را کن طلب
وآنگهی دم درکش و نه لب بلب
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
میکنم طوفان جود تو طلب
میرسم از خشک سالی خشک لب
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیه
سالک اسراف کرده در طلب
پیش اسرافیل آمد جان بلب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
چون به زندان در شد آن یاقوتلب
کرد شرالدوله را حالی طلب
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقالة العشرون
نوش کرده آب چندان وز طلب
مانده شوق قطرهٔ آن خشک لب
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و الثلثون
سالک دل مردهٔ درمان طلب
پیش روح اللّه آمد جان به لب
عطار » اشترنامه » بخش ۴ - برآمدن بر منبر وحدت از راه دل
شرب جان را از بحار دل طلب
تا ترا آبی دهد ای خشک لب
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶
ای دل چو رسید روز اومید بشب
هیچت ناید زوصل آن شیرین لب
زان پیش که تیره گرددت دیده ز اشک
باری دگری بروشنایی بطلب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز
باز خاکی را ببخشد حلق و لب
تا گیاهش را خورد اندر طلب