عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۱ - بازگشتن ورقه به حی بنی شیبه
که هرچ از خداوند باشد قضا
قضای ورا داد باید رضا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۸ - اندر کمال عقل
دست و پای ترا به بند قضا
هست بسته درین سپنج فضا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱ - فصل فی بیان سبیلالسعادة والطریق المستقیم
چون حوالت کنم گنه به قضا
گفته در نامه کفر لایرضی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱ - فصل فی بیان سبیلالسعادة والطریق المستقیم
خود گنه میکنیم و داده رضا
پس حوالت کنیم سوی قضا
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱ - خر خمخانه
خر سر خمخانه ای زنت غر و ایضا
هست مرا در هجای تو ید بیضا
هستی از شاعران مبعض کلی
جز تو همی شاعرند بعضی بعضا
مایه فکند است در دل همه از تو
[...]
عطار » منطقالطیر » در تعصب گوید » حکایت شفقت کردن مرتضی بر دشمن
چونک آن بدبخت آخر از قضا
ناگهان آن زخم زد بر مرتضا
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
هیچ کافر در جهان ندهد رضا
آنچه کرد آن پیر اسلام از قضا
عطار » پندنامه » بخش ۵۰ - در چار خصلت که ترک کردن میباید
سود نکند گر گریزی از قضا
هر چه میآید بدان میده رضا
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶ - وله ایضا
ای به حکم تو اقتدا کرده
تیغ خورشید در نفاذ و مضا
چرخ را در مقام حشمت تو
باز مانده ز کار هفت اعضا
در شب حادثات خاطر تو
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
ای شده اندر سفر با صد رضا
خود به پای خویش تا سوء القضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
او همه نورست از نور رضا
لیک کورش کرد سرهنگ قضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸ - فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن، به لابه و الحاح بسیار
چون به گورستان روی ای مرتضا
استخوانشان را بپرس از ما مضی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱ - باقی قصهٔ اهل سبا
گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا
تحجب الابصار اذ جاء القضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۰ - توفیق میان این دو حدیث کی الرضا بالکفر کفر و حدیث دیگر من لم یرض بقضایی فلیطلب ربا سوای
باز فرمود او که اندر هر قضا
مر مسلمان را رضا باید رضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۴ - سؤال کردن بهلول آن درویش را
آنگهان خندد که او بیند رضا
همچو حلوای شکر او را قضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۶ - در آمدن آن عاشق لاابالی در بخارا وتحذیر کردن دوستان او را از پیداشدن
هست صد چندین فسونهای قضا
گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۶ - حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح میکرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او مینمود کی آن شکرها لافست و دروغ
کو نشان عشق و ایثار و رضا
گر درستست آنچ گفتی ما مضی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۸ - فرستادن عزرائیل ملک العزم و الحزم را علیهالسلام ببر گرفتن حفنهای خاک تا شود جسم آدم چالاک عیلهالسلام و الصلوة
رفت عزرائیل سرهنگ قضا
سوی کرهٔ خاک بهر اقتضا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۲ - رجوع به داستان آن کمپیر
ای عجوزه چند کوشی با قضا
نقد جو اکنون رها کن ما مضی