نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۱ - فرستادن اسکندر روشنک را به روم
که بر ملک این خانه دعوی بسی است
همان حجت ملک با هر کسی است
عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۲
میپنداری که در همه کون کسی است
کس نیست که دید تو غلط یا هوسی است
هر جوش که از ملایک و انسان خاست
در حضرت او،کم از خروش مگسی است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۲
سرمایهٔ عمر ابن آدم نفسی است
پیرایهٔ ملک جمله عالم هوسی است
کاری بکن اکنون که تو را دسترسی است
در زیر زمین شاه جهاندار بسی است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۵ - تشبیه صورت اولیا و صورت کلام اولیا به صورت عصای موسی و صورت افسون عیسی علیهما السلام
آدمی همچون عصای موسیاست
آدمی همچون فسون عیسیاست
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است
تواناتر از تو هم آخر کسی است
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳
گر بسوزد تن زارم بر من خار و خسی است
غم دل می خورم اما که دلم آن کسی است
بسکه شبها من دیوانه بخود در سخنم
هست همسایه گمانش که مرا همنفسی است
ای اجل جان مرا بخش بدان زلف سیاه
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱
درخت وادی ایمن بنور عشق کسی است
اگرنه عشق بود هرچه هست خار و خسی است
چو صبح همنفس مهر آفتابی باش
مزن به هر زه نفس زانکه زندگی نفسی است
خراب سیمبری باش و گنج زر بگذار
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶
پیر مغان گدای درش همچو ما بسی است
ما خود کسی نه ایم ولی پیر ما کسی است
گر بهر دوست کوهکنی مرد قصه چیست
در وادی محبت ازین کشته ها بسی است
هرگل که نیست بوی وفا دارییی در او
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۳
آنرا که شرف ز صحبت همنفسی است
گر سرکشد از خدمت او هیچکسی است
در پهلوی گل گیا عزیزست چو گل
از صحبت گل چو دور شد خار و خسی است
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۲ - حکایت بایزید بسطامی قدس اللّه سره
طاعت مقبول خود اینجا بسی است
خدمت لایق بسی با هر کسی است
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۲۳ - اشارت به اخلاق ذمیمه و حسنه و تهذیب اخلاق سیئه بحسنه و آثار و اسرار آن و در بیان آنکه بهشت و دوزخ نتایج اعمال و اخلاق حسنه و سیئه است و این هر دو در دار دنیا با انسان است.
مانع لذات روح قدسی است
مالک دوزخ هوای نفسی است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم
گفت: آری، به سرم شور کسی است
کش چو من عاشق رنجور بسی است
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
دامنش، هر نفس بدست خسی است
هر خسی را بوصل او هوسی است
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » متفرقات » شمارهٔ ۵
درین مرز بدکاره مردم بسی است
که او را سر و کار با هر کسی است
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
هر کرا چشم هر نفس بکسی است
نیست عاشق یقین که بوالهوسی است
دل منه بر عروس ملک جهان
کاو بپنهان بعهد چون تو بسی است
جز بدامان دوست دست مزن
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
گفت آری به سرم شور کسی است
که چو من عاشق شیداش بسی است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۱ - حسین کاشی رحمة اللّه علیه
ز دلبر طلب کار درمان بسی است
چو من عاشق درد او کم کسی است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در بیان معرفت وجود و شرح آنکه عارف کامل چون از تعینات آثاری رسته است لهذا آثار را عوارض بیند و مؤثر را در آثار نگرد و بلکه بجز مؤثر هیچ نبیند و این کمال معرفت اوست و بیان وحدت وجود و سیر سالک الی ﷲ و اتصال او در قوس صعود به حقیقت وجود در ضمن شهادت جناب علی بن الحسین علیه السلام فرماید
رونق بازار عشق این مفلسی است
آخر کار فقیری بیکسی است