هر کرا چشم هر نفس بکسی است
نیست عاشق یقین که بوالهوسی است
دل منه بر عروس ملک جهان
کاو بپنهان بعهد چون تو بسی است
جز بدامان دوست دست مزن
تا تو را پا بجا و دست رسی است
نفسی دامنش مده از دست
در جهانت اگر که هم نفسی است
روح در سینه بی هم آوازی
همچو مرغی که بسته در قفسی است
گو بحلوائیش که منع مکن
بر عسل پرفشان اگر مگسی است
روح مجنون میان قافله بود
تو مپندار ناله جرسی است
کیست آشفته در گلستانت
افتاده بباغ خار و خسی است
ای علی ای امیر عرش سریر
ناکسی گر گریخت در تو کسی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عاشقانهای عمیق و فلسفی اشاره دارد. شاعر در ابیات مختلف به توضیح دلبستگیها و خیالات عاشقانه میپردازد و نشان میدهد که عشق واقعی و عمیق با یکنواختی و بیقراری همراه است. از طرفی به دلخوشیها و دوستیها اشاره میکند و میگوید که عشق نباید منجر به آزار و ضرر شود. او همچنین به حس تنهایی و بیهمزبانی روح اشاره میکند، و نهایتاً از مقام و عظمت علی (ع) یاد کرده و نشان میدهد که در این معرکه، هر کس که از او دور شود، خود را به خطر انداخته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در هر لحظه به کسی دیگر نگاه میکند، عاشق واقعی نیست و تنها دلبسته و بیتابی است.
هوش مصنوعی: دل من به عشق آن عروس زیبای جهان مشغول است، که در پنهانی همچون تو بسیار است.
هوش مصنوعی: به کسی غیر از دوست خود، تکیه نکن و به او متکی باش، زیرا تنها در این صورت است که میتوانی به هدفهایت دست یابی و در مسیر درستی قدم برداری.
هوش مصنوعی: اگر هم نفسی در جهان داری، نگذار که او را از دست بدهی و از خود دور کنی.
هوش مصنوعی: روح در سینه به تنهایی و بدون همراهی مانند پرندهای است که در قفس گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حال لذت بردن از شیرینی حلوای خود است، نباید مانع او شد، حتی اگر مگسی در اطرافش باشد.
هوش مصنوعی: روح مجنون در میان گروهی از مردم حضور داشت، اما فکر نکن که ناله او صدای الاغ است.
هوش مصنوعی: چه کسی در گلستان تو آشفته و پریشان است؟ او کسی نیست جز علفهای هرز و خسه، که در میان زیباییها جا گرفته است.
هوش مصنوعی: ای علی، ای امیر و سرور عرش، اگر کسی در دل خود ناتوانی یا کمعرضگی دارد، به سوی تو میآید و از تو کمک میطلبد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دامنش، هر نفس بدست خسی است
هر خسی را بوصل او هوسی است
یعنیایندستبوسه گاه کسی است
کهبهدستشازین متاع بسی است
عدسی وقت پختن، از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندید و گفت غرّه مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است
هر چه را میپزند، خواهد پخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.