سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۹ - فی حُبّ الدُّنیا و صفة اهله
حبّ دنیا و حقد و بغض و حسد
غل و غشش برون شود ز جسد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۹ - فی حُبّ الدُّنیا و صفة اهله
در سه زندان غل و حقد و حسد
عقل را بستهای به بندِ جسد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۰ - اندر مذمّت افعال زشت که از خویهای بهیمی است ذکر المثالب للتوقّی لا للقبول والتلقی
آز و کبرست و بخل و حقد و حسد
شهوت و خشمت از درون جسد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۷ - در مرثیهٔ امیر رشید الدین اسد شروانی
آه و دردا که شبیخون اجل
در زد آتش به شبستان اسد
بدل نغمهٔ عنقاست کنون
نغمهٔ جغد بر ایوان اسد
اسدالله عجم خواند علیش
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل
ابن سیرین گفت جانم در جسد
بر کسی هرگز نبرد الحق حسد
عطار » پندنامه » بخش ۴۶ - در صفت پنج کس که پنج چیز از ایشان نیاید
هر که بر مال کسان دارد حسد
بوی رحمت بر دماغش کی رسد؟
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و سوم
این ترک جوش آمد ولی ترجیع سوم میرسد
ای جان پاکی که ز تو جان میپذیرد هر جسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را
چون کنی بر بیحسد مکر و حسد
زان حسد دل را سیاهیها رسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر
بر امید آنک از نیش حسد
زهر او در جان مسکینان رسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
عمر همچون جوی نو نو میرسد
مستمری مینماید در جسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - پرسیدن صدیقه رضیالله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی سر باران امروزینه چه بود
زان جهان اندک ترشح میرسد
تا نغرد در جهان حرص و حسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۳ - در بیان آنک نادر افتد کی مریدی در مدعی مزور اعتقاد بصدق ببندد کی او کسی است و بدین اعتقاد به مقامی برسد کی شیخش در خواب ندیده باشد و آب و آتش او را گزند نکند و شیخش را گزند کند ولیکن بنادر نادر
او به قصد نیک خود جایی رسد
گرچه جان پنداشت و آن آمد جسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهٔ صالح علیهالسلام را چون خواهد کی حق لشکری را هلاک کند در نظر ایشان حقیر نماید خصمان را و اندک اگرچه غالب باشد آن خصم و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا
گفت صالح چونک کردید این حسد
بعد سه روز از خدا نقمت رسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف علیهالسلام ازو تحفه و ارمغان
یاد دادش جور اخوان و حسد
گفت کان زنجیر بود و ما اسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی
گر همیخواهی که آن خلعت رسد
پس بگریان طفل دیده بر جسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب
پیش از آن کایام پیری در رسد
گردنت بندد به حبل من مسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۷ - حمله بردن سگ بر کور گدا
گفت او هم از ضرورت کای اسد
از چو من لاغر شکارت چه رسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۱ - وصیت کردن پیغامبر علیه السلام مر آن بیمار را و دعا آموزانیدنش
زانک ازیشان خلعت و دولت رسد
در پناه روح جان گردد جسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا
تا از آن راهت نسیمی میرسد
آب رحمت را چه بندی از حسد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
از حدیث شیخ جمعیت رسد
تفرقه آرد دم اهل جسد