گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین

 

ز ماهی تا به ماه افسر پرستت

ز مشرق تا به مغرب زیر دستت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

مگر دود دل من راه بستت‌؟

نفیر من خسک در پا شکستت‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

گه در بر خود کنم نشستت

گه نامهٔ غم دهم به دستت

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۱۸

 

چون کرد شراب شرک و غفلت مستت

عالم عالم، غرور در پیوستت

چندان که مپرس سرفرازی هستت

تاتن بنیوفتی که گیرد دستت

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۴

 

تا کی طلبم ز هر کسی پیوستت

یک ره تو طلب اگروفائی هستت

چون بر دل همچوآتشم دست تراست

دستی برنه گرچه بسوزد دستت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » جواب پدر

 

اگر یک ذره نور صدق هستت

امل باید که گردد زیرِ دستت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو راه پنج حس در خواب بستت

چرا ذوقی ندارد جان مستت‌؟!

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

رحِم بوده‌ست جای خون نخستت

به خاک آیی ز خون چون خون بشستت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

اگر یک دم دهد در عشق دستت

بسی خوشتر بود از هرچه هستت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور

 

ببخشم راز از عشق الستت

مرا آگاه کن زین سر که هستت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بت خود بین و بنگر بت پرستت

چرادر دیر دل غافل شدستت

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۲

 

مست است دو چشم از دو چشم مستت

دریاب که از دست شدم در دستت

تو هم به موافقت سری در جنبان

گر زانکه سر عاشق هستی هستت

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

شب و روز می بنالم ز جفای چشم مستت

چه کنم که در نگیرد به دل ستم پرستت

به خم کمند زلفت همه عالم اندر آمد

به چه سان رهم ز بندت، به کجا روم ز دستت

دل من به خاک جویی و نیابیش از این پس

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴

 

بگذاشته‌ام، تا چه کند نرگس مستت؟

با یار پسندیده که پیمان نواستت

رای دو دلی کردن و آهنگ جدایی

گفتی که: ندارم من و می‌بینم و هستت

پیوند تو افزون شو و بسیار بگفتند:

[...]

اوحدی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۹ - جواب گفتن شیرین

 

قسم ای بت به چشم می پرستت

که خواهم آمدن آخر به دستت

سلیمی جرونی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید

 

گر خدنگی نیاید از شستت

خود بگو، چون ننالم از دستت

هلالی جغتایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode