گنجور

 
۱
۲
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب

 

زمن در خواست او کاین داستان را

بیارا همچو نیسان بوستان را

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

فراوان جست ویس دلستان را

ندید آن نو شکفته بوستان را

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

گهی آراست ویس دلستان را

گهی ایوان و خرم بوستان را

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

ز دیده آب دادم بوستان را

ز خون گلنار کردم گلستان را

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴

 

گر می نخوری طعنه مزن مستان را

بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می می‌نخوری

صد لقمه خوری که می غلام است آن را

۲ بیت
خیام
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

بیقدرکند رخ تو لالستان را

تشویر دهد لب تو خوزستان را

ان‌کس که تورا قبلهٔ ترکستان دید

از بهر تو کرد قبله‌ ترکستان را

۲ بیت
امیر معزی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد

 

ملک چون کرد گوش این داستان را

هوس در دل فزود آن دل‌سِتان را

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان

 

رخنه سازی تو دست‌مستان را

بشکنی پای زیر‌دستان را

۱ بیت
نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان

 

اگر موجز کنی این داستان را

نماند هیچ خار آن بوستان را

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل

 

چنان کردی بمعنی داستان را

که باران بهاری بوستان را

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۶ - رسیدن خسرو و گل با هم و رفتن به روم

 

بعدلی کژ مکن داد و ستانرا

که مرد عدل باید دلستان را

۱ بیت
عطار
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل ششم » بخش ۱ - سر آغاز

 

نفسی بازپرس مستان را

راحتی بخش می‌پرستان را

۱ بیت
عراقی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲

 

می‌ندانم چه کنم چاره من این دستان را

تا به دست آورم آن دلبر پردستان را

او به شمشیر جفا خون دلم می‌ریزد

تا به خون دل من رنگ کند دستان را

من بیچاره تهیدستم از آن می‌ترسم

[...]

۱۰ بیت
سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین

 

شکر لب چون شنید این داستان را

شکیبائی نماند آن دلستان را

۱ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۸ - خطاب به خواجه غیاث‌الدین محمد

 

داری این جام و این گلستان را

بدر افگن سفال مستان را

۱ بیت
اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۹

 

برسانش سلام مستان را

بنوازش هزاردستان را

۱ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۵

 

اگر عکس تو افتد ای صنم در پرده مستان را

صراحی لعبت چینی نماید می‌پرستان را

۱ بیت
بابافغانی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۳