گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳

 

وگرنه به جنگ تو لشگر کشم

ز دریا به دریا سپه برکشم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲

 

ازین پس چو من تیغ را برکشم

وزین کوه‌پایه سراندر کشم

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

وز آن پس سوی دخمه لشکر کشم

از این مرز کنده به خاور کشم

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۱ - ای بخت بد

 

ای بخت بد که هیچ نبودم من از تو شاد

هر لحظه ای ز زخم تو درد دگر کشم

بس آب گرم و باد خنک هر شبی که من

از دیدگان ببارم و از سینه برکشم

یا پاره کن به قهر گریبان عمر من

[...]

مسعود سعد سلمان
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶ - اظهار عاشقی کردن مرجانه با شهریار گوید

 

تو دودی و من آتش سرکشم

تو شامی و من صبح خنجرکشم

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۸ - آمدن رستم به خدمت لهراسپ شاه گوید

 

به پیرایه سر گوژ کین برکشم

سپه را سوی ملک خاور کشم

عثمان مختاری
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۸۹ - نگه کردن فریدون و قارن در کار کوش

 

چو ایشان بیایند لشکر کشم

مر آن دیو را جان ز تن برکشم

ایرانشان
 

سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱ - سر آغاز

 

توانم که تیغ زبان بر کشم

جهانی سخن را قلم در کشم

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۷

 

نی مجال آن که او را از دل خود برکشم

نی دل خالی که در دل دلبری دیگر کشم

دیده را گر حق آن نبود که دید او روی تو

من ز خونهایی کزو خوردم ز چشمش برکشم

گر نترسم زان که در خونابه ماند یار من

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - عکس و تبدیل

 

ور قلم از سحر زبان بر کشم

سحر زبان را به قلم در کشم

امیرخسرو دهلوی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۴

 

تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم

او می خورد بمردم و من دردسر کشم

درد مرا بغیر چه نسبت که مدعی

خار از قدم بر آرد و من از جگر کشم

ظاهر شود خرابی عالم ز سیل اشک

[...]

اهلی شیرازی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰

 

زین غم نه گریه آید و نی ناله برکشم

سخت است حال مشکل اگر تا سحر کشم

غایب نگشته از نظر از پا درآمدم

من آن نیم که رنج فراق سفر کشم

آن بلبل ندیده بهارم که انتظار

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵

 

چون در مصاف حادثه آه از جگر کشم

تیغم نمی برد بچه امید بر کشم

از گریه کور گشتم و بینائیم بجاست

هر لحظه رشته مژه را در گهر کشم

عمرم بباغبان نخل قدش گذشت

[...]

کلیم
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

از توحاشا ناله از دل بر کشم

یا لباس مهرت از تن درکشم

بلند اقبال