چون در مصاف حادثه آه از جگر کشم
تیغم نمی برد بچه امید بر کشم
از گریه کور گشتم و بینائیم بجاست
هر لحظه رشته مژه را در گهر کشم
عمرم بباغبان نخل قدش گذشت
یک ره ادب نهشت که تنگش ببر کشم
حسرت نصیب، طایر این بوستان منم
خمیازه در بهار ز گل بیشتر کشم
خوش جامه ایست داغ ولی پرده پوش نیست
صد پیرهن اگر بسر یکدگر کشم
شوقم ز بسکه ساخته امیدوار تو
بیوعده انتظار بهر رهگذر کشم
بیمار بی طبیب چو چشم توام که نیست
آن قوتم که منت هر چاره گر کشم
با سرنوشت بد چکنم آه چاره نیست
این آن نوشته نیست که خطش بسر کشم
گردد سر بریده بصندل نیازمند
جائیکه من ز دست غمت ناله بر کشم
با آنکه هیچ وقت نیاید بکار من
شب تا صباح ناله بمرگ اثر کشم
خار شکسته در قدمم سبز می شود
گر من کلیم پای بدامان تر کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ درد، ناامیدی و مشکلات زندگی است. او از ناتوانی در مقابل حوادث و سختیها سخن میگوید و اینکه چگونه عمرش در تلاش برای امیدواری و درختداری گذشت. شاعر به حسرت و غم خود اشاره کرده و به این نکته میپردازد که در دل خود علاقه و شوقی نسبت به معشوقش دارد، اما این عشق به او درد و رنج میدهد. با این حال، او از نبود آرامش و غم و اندوه خود سخن میگوید و احساس میکند که هیچ راهی برای رهایی از این مشکلات وجود ندارد. اشعار همچنین به تضاد بین زیبایی و درد، امید و ناامیدی اشاره دارند و نهایتاً به چالشهای زندگی و سرنوشت شوم پرداخته شده است.
هوش مصنوعی: وقتی در مقابل مشکلات و سختیها قرار میگیرم، از عمق جانم آهی میکشم؛ اما ناامیدی باعث نمیشود که از تلاش و امید دست بکشم.
هوش مصنوعی: از شدت گریه نابینا شدم و هنوز هم بیناییام باقی است. هر لحظه اشکهایم را با مژههایم از چشمانم میکشم.
هوش مصنوعی: عمر من مانند باغبانی گذشت که تنها یک بار با ادب و احترام بر نخل بلندی تکیه کرد و تصمیم گرفت که به دقت و با احتیاط، کارش را انجام دهد.
هوش مصنوعی: من، پرندهای هستم که آرزوی حضور در این باغ را دارم و در بهار بیشتر از گلها، حسرت و اشتیاق خود را نشان میدهم.
هوش مصنوعی: لباس زیبا و دلکش است، اما نمیتواند رازها را پنهان کند؛ حتی اگر چندین پیرهن روی هم بپوشم، حقیقت عیان خواهد شد.
هوش مصنوعی: علاقهام به تو به حدی است که میتوانم به خاطر تو بیصبرانه در انتظار بمانم و هر مسافری را که از راه میرسد، بیدرنگ به سوی خود جذب کنم.
هوش مصنوعی: من مانند بیماری هستم که پزشک ندارد، و چشمان تو برای من همچون داروست. اما دیگر توانی برای تحمل انتظار نمانده است.
هوش مصنوعی: با سرنوشت بد چه کاری میتوانم بکنم، افسوس که راهی نیست. این تقدیر، آن چیزی نیست که بتوانم به سادگی تغییرش دهم.
هوش مصنوعی: سر بریده گردن به دور از راز و نیاز، در جایی که من از شدت غم تو فریاد میزنم.
هوش مصنوعی: هرچند هیچگاه به کار من نیاید، ولی از شب تا صبح برای مرگم ناله و زاری میکنم.
هوش مصنوعی: اگر من در زندگی خود به صداقت و محبت ادامه دهم، حتی مشکلات و دردها نیز میتوانند به راهی نو و امیدبخش تبدیل شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بخت بد که هیچ نبودم من از تو شاد
هر لحظه ای ز زخم تو درد دگر کشم
بس آب گرم و باد خنک هر شبی که من
از دیدگان ببارم و از سینه برکشم
یا پاره کن به قهر گریبان عمر من
[...]
تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم
او می خورد بمردم و من دردسر کشم
درد مرا بغیر چه نسبت که مدعی
خار از قدم بر آرد و من از جگر کشم
ظاهر شود خرابی عالم ز سیل اشک
[...]
زین غم نه گریه آید و نی ناله برکشم
سخت است حال مشکل اگر تا سحر کشم
غایب نگشته از نظر از پا درآمدم
من آن نیم که رنج فراق سفر کشم
آن بلبل ندیده بهارم که انتظار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.