گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

به بالا شود چون یکی سرو برز

به گردن برآرد ز پولاد گُرز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

به پیش جهانجوی بردند گرز

فروزان به کردار خورشید برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۸

 

دگر آفرین بر فریدون برز

خداوند تاج و خداوند گرز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

پس و پیش هر سو همی کوفت گرز

دو تا کرد بسیار بالای برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۸

 

برش چون بر پیل و بالاش برز

ندیدم کسی را چنان دست و گرز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

سیاوش بران آلت و فر و برز

بدان ایزدی شاخ و آن تیغ و گرز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

زمانی به خنجر زمانی به گرز

همی ریخت آهن ز بالای برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۸ - سخن دقیقی

 

چو بر گردن آرند رخشنده گرز

همی تابد از گرزشان فر و برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی

 

ز دستش بیفتاد زرینه گُرز

تو گفتی برفتش همی فر و برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۳

 

چو داراب را دید با فر و برز

به گردن برآورده پولاد گرز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷

 

یکی تاج بد کاندران شهر و مرز

کسی گوهرش را ندانست ارز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

نه اسپ و نه جوشن نه تیغ و نه گرز

ازان هر یکی چون یکی سرو برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۱

 

بیفگند زیشان فراوان به گرز

که با زور و دل بود و با فر و برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴

 

سخنهای من چون شنودی بورز

مگر بازدانی ز ناارز ارز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴

 

بیارای دل را به دانش که ارز

به دانش بود تا توانی بورز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام نوزده سال بود » پادشاهی بهرام نوزده سال بود

 

اگر نیستت چیز لختی بورز

که بی‌چیز کس را ندارند ارز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۲

 

تو گفتیم باشی خداوند مرز

که این مرز را از تو دیدیم ارز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۷

 

چو تو تیر گیری و شمشیر و گرز

ازان خسروی فر و بالای برز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۹

 

مریزید هم خون گاوان ورز

که ننگست در گاو کشتن به مرز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۴

 

بشد رای و اندیشهٔ کشت و ورز

به هر کشوری راست بیکار مرز

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۶