عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
بر جمالت خمر دانم خورد من
و آن سهٔ دیگر ندانم کرد من
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند
عشق گوید اولیا شاگرد من
خواندن درس معانی ورد من
عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثه
رعد بانگیست از دل پر درد من
باد یک شمه ز باد سرد من
عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقالة الثالثة عشره
گاه بر خاک اوفتم زین درد من
گه برآیم سرخ و گاهی زرد من
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
کی بود ابلیس ملعون مرد من
یا تواند دید هرگز گرد من
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹
گواهی امین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰۵
گواه جبین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا، ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۴ - آمدن عوج به میدان و جنگ کردن با قلواد
شناسد زمانه همه درد من
خداگیر گردد همآورد من
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۲۹
ای وصالت آرزوی جان غَم پرورد من
بر حذر باش از سرشک گرم و آه سرد من
نیست درد من ترا معلوم از آنت نیست رحم
گر بدانی حال من رحم آوری بر درد من
زودتر دریاب این رنجور گردآلوده را
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۵
ای نهاده بار هجران بر دل پر درد من
تا چه آید بعد از این بر جان عم پرورد من
ای صبا گر بوی او داری چه داری زود باش
ورنه چون من رفته باشم در نیابی گرد من
مردم چشمم بخون دل برای روی خلق
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۷
صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من
شکوه هجر چون کند این دل پر ز درد من
آتش اندرون من در تو اثر نمی کند
هم اثری کند مگر در دل آه سرد من
خون دلم ببین که چون می رود از دو چشم جان
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۶
ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد من
کرده آشوب غمت تاراج خواب و خورد من
من ندارم تاب بی دردی خدا را ای طبیب
مرهمی فرما که هر دم بیش گردد درد من
خاک گشتم در رهت بگذر به من ای سروناز
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸
از فراق آن پری هر دم فزون شد درد من
ساخت ظاهر درد دل را اشک و رنگ زرد من
تا بکی از عشق او جور و جفا خواهم کشید؟
ای رفیقان، سوخت دیگر جان غم پرورد من
گرچه دور از آستان دوست گشتم خاک راه
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۹
در کاسه سپهر کند خاک گرد من
رحم است بر کسی که شود هم نبرد من
در شهربند عافیت از خاکساریم
دیوار می کشد به ره سیل گرد من
بی اختیار آب روان می کند ز چشم
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷
گواهی دهد چهرهٔ زرد من
که دردی بود بیدوا درد من
شدم خاک اگر از جفایش مباد
نشیند به دامان او گرد من
به گلزار من ای صبا چون رسی
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۰ - در بیان شناختن شخصی آن مرد عارف را
وه چه زخمت راحت صد درد من
هم دوای جان غم پرورد من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۹ - تتمه حکایت ابرهه و استغاثه به ولی عصر ع
پس به دامانش نشیند گرد من
جان فدای شهسوار فرد من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۶ - ورود شاه دین به زمین کربلا
گفتنی نبود ولیکن درد من
شرح آن بشنو ز رنگ زرد من