گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

گواه جبین است بر درد من

سرشک روان بر رخ زرد من

ببخشای بر ناله عندلیب

الا، ای گل نازپرورد من

که گر هم بدین نوع باشد فراق

به کوی تو آرد صبا گرد من

که دیده ست هرگز چنین آفتی؟

کزو می برآید دم سرد من

فغان من از دست جور تو نیست

که از طالع مادر آورد من

من اندر خور بندگی نیستم

وز اندازه بیرون تو در خورد من

تو دردی نداری که دردت مباد

از آن رحمتت نیست بر درد من

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

گواهی امین است بر درد من

سرشک روان بر رخ زرد من

ببخشای بر ناله عندلیب

الا ای گل نازپرورد من

که گر هم بدین نوع باشد فراق

[...]

حکیم نزاری

چه بارست بر جانِ پر درد من

که خون شد دلِ ناز پروردِ من

هاتف اصفهانی

گواهی دهد چهرهٔ زرد من

که دردی بود بی‌دوا درد من

شدم خاک اگر از جفایش مباد

نشیند به دامان او گرد من

به گلزار من ای صبا چون رسی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه