گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۳ - و او راست

 

ای رفته من از رفتن تو باغم ودردم

مردم زتو وزین قبل از شادی فردم

تا وصل ترا هجر تو ای ماه فرو خورد

دردی نشناسم که به صد باره نخوردم

از چهره تو بتکده بوده ست مرا چشم

[...]

فرخی سیستانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

شدی رحمش به دل از روی زردم

ببخشودی برین تیمار و دردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

بدو گفت آنچه فرمودی بکردم

اگر چه من ز فرمانت به دردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

اگرچه سال و مه از تو به دردم

چنین با اشک سرخ و روی زردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

ز چه بیچاره ام وز چه به دردم

که ناز و شرم خود را در نوردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

مرا تا جان بود زو بر نگردم

که جان خویش در کار تو کردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

بکردم آنچه پیش و پس نکردم

شکوه خویش و آب تو ببردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

هزاران در به بند و مهر کردم

پس آنگه بند و مهر او را سپردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین

 

چه نیکویی کند مردم به مردم

که من در دوستی با او نکردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین

 

تب گرمم ببین و باد سردم

به نامه یاد کن همواره دردم

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۱۴