گنجور

 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۶۲
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

توئی ز محنت ایام کهف ملجاء او

از آن دعای تو او را چو ورود یاسین است

۱ بیت
ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

به نامرادی از خدمت تو محرومم

ولی چه چاره کنم چون مراد چرخ این است

۱ بیت
ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

همیشه تا که خط و زلف دلفروز ترا

ز برگ لاله و گل بستر است و بالین است

۱ بیت
ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

به تخت و بخت ترا باد بستر و بالین

که ملک را به جهان عین مدعا این است

۱ بیت
ابوالفرج رونی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۲۳ - رزم کردن ارژنگ شاه با هیتال شاه و شکست خوردن ارژنگ شاه گوید

 

چو از چرخ بنمود خورشید بشست

بارژنگیان گشت گیتی چو رشت

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۲۶ - بند پاره کردن شهریار در بارگاه هیتال شاه گوید

 

کمر را بیاری ارژنگ بست

چو درباره زین گه کین گذشت

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۲۸ - پیدا شدن نقاب دار زرد پوش و کشتن نصوح را گوید

 

برآورد دست و برآورد خشت

سوار از بر زین روان در گرفت

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۰ - مجلس آراستن ارژنگ شاه با شهریار گوید

 

دو رو داشت آئینه دیو سار

به یک روی کج و به یک روی راست

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۰ - رزم شهریار با نقابدار سرخ پوش گوید

 

که سوز دل مهربان مادر است

ز نادیدن روی و تزک و سرت

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۰ - نامه فرستادن زال زر به نزد ارده شیر و به مدد طلبیدن گوید

 

که در لار دارند هر دو نشست

که هستند آن هر دو فیروزبخت

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۵ - برون آمدن گودرز با چهار صد مرد جنگ آور به پای دار گوید

 

خروشیدن چوب و شمشیر خواست

زمین خاکدان گشته در زیر کاشت

۱ بیت
عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۲۱ - زخم زدن ارهنگ بانو گشسپ را گوید

 

نخستین کمان از سواران درشت

یکی تیره باران بکردند چست

۱ بیت
عثمان مختاری
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۷

 

آسمان است آن یا عالم پر تصویرست

نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست

قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است

رکن دین است آن یا معجزهٔ تقدیرست

نقطهٔ قطب زمین را صفتش پرگارست

[...]

۲۷ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

کوه از صف ترکان ملک ‌گردد پست

ز ایشان به هنر یکی و از خصمان شصت

در مجلس و میدان شه حورپرست

دارند نهاده جام و جان برکفِ دست

۲ بیت
امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۲ - رسیدن نامه ی کوش به مانوش و فرستادن نامه به سوی کوش

 

چو دست نویسنده نامه نوشت

به دستور فرمود تا برنشست

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۴۹ - سوگ نیواسب در چین

 

که شاها ز دوزخ یکی دیو رست

بیامد همه سروران را بکشت

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵۲ - برخورد دو سپاه

 

به یکباره صد مرد نتوان شکست

فرو باید آمد بر این پهن دشت

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵۹ - رای زدن شاه چین با بزرگان

 

سر سال شد کودکی را درست

چو دیدمش، گشتم بر او بر درشت

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۹۷ - نامه ی شاه چین به بهک و پاسخ وی

 

اگر گردد آن شاه بر من درشت

که من دیده ام آتبین را درست

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۱۵ - آماده شدن آتبین برای جنگ

 

جهانجوی هشتاد کشتی بخواست

گزیده سپاهی بدو در نشاخت

۱ بیت
ایرانشان
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۶۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۲۳۲